دهـکــده ادبـیــات پـاســارگــاد
به وبلاگ خودتون خوش آمدید امیدوارم لحظات خوبی را سپری کنید
کمی گیجم کمی منگم ، عجیب است / پریده بی جهت رنگم ، عجیب است تو را دیدم همین یک ساعت پیش / برایت باز دلتنگم ، عجیب است * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ** * * * * * * * * * * * * * * * * * دیگـر فرصتی بـرای پیامک دادننیست دست واژه ها را می گیرم و به دیدنت می آیـــم دلتنگیت در هیچ پیامی نمیگنجد * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ** * * * * * * * * * * * * * * اشکهایم که سرازیر میشوند...... دیری نمی پایدکه قندیل می بندد... عجیب سرد است هوای نبودنت * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ** * * * * * * * * * * * * * * * *بقیه در ادامه مطلب

ادامه مطلب...
تاریخ: یک شنبه 28 آبان 1391برچسب:,
ارسال توسط نــاهـــــیــد
محبت به نامرد ، كردم بسی محبت نشاید به هر نا كسی تهی دستی و بی كسی درد نیستكه دردی چو دیدار نامرد نیست * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * به نامردی نامردان قسم خوردم که نامردی کنم در حق نامردان آهای رفیق نامرد یه روز میشی پشیمون پشیمونی چه سودت وقتی بمونی دلخون * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *بقیه اس ام اس ها در ادامه مطلب

ادامه مطلب...
تاریخ: یک شنبه 28 آبان 1391برچسب:,
ارسال توسط نــاهـــــیــد
فکر میکردم تو همدردی! ولی نه! تو هم دردی ! * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * نشسته ام.... _ کجا؟ کنار همان چاهی که تو برایم کندی.... عمق نامردی ات را اندازه می گیرم !! * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * همیشه به من میگن مثل بچه یآدم رفتار كن...... من نمیدونم مثل هابیل باشم یا قابیل!؟ * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *بقیه در ادامه مطلب

ادامه مطلب...
تاریخ: یک شنبه 28 آبان 1391برچسب:,
ارسال توسط نــاهـــــیــد
داستان بسیار زیباوخواندنی کوزه ترک خورده بر اساس افسانه هندی برای خواندن به ادامه مطلب بروید

ادامه مطلب...
تاریخ: یک شنبه 28 آبان 1391برچسب:,
ارسال توسط نــاهـــــیــد
ﺩﺭ ﻧﺰﺩﯾﮑﯽ ﻣﻌﺒﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ.ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﻭﺑﺮﻭﯾﺶ,ﯾﮏ ﺭﻭﺳﭙﯽ ﺍﻗﺎﻣﺖ ﺩﺍﺷﺖ! ﺭﺍﻫﺐ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺩﯾﺪ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺁﻣﺪ ﺩﺍﺭﻧﺪ,ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﺪ.ﺯﻥ ﺭﺍ ﺳﺮﺯﻧﺶ ﮐﺮﺩ: ﺗﻮ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﮔﻨﺎﻫﮑﺎﺭﯼ.=====بقیه در ادامه مطلب=====

ادامه مطلب...
تاریخ: یک شنبه 28 آبان 1391برچسب:,
ارسال توسط نــاهـــــیــد
ﻛﻮﺩﻛﯽﺩﻩ ﺳﺎﻟﻪ ﻛﻪ ﺩﺳﺖ ﭼﭙﺶ ﺩﺭ ﯾﻚ ﺣﺎﺩﺛﻪﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽﺍﺯﺑﺎﺯﻭﻗﻄﻊﺷﺪﻩﺑﻮﺩ، ﺑﺮﺍﯼﺗﻌﻠﯿﻢﻓﻨﻮﻥﺭﺯﻣﯽﺟﻮﺩﻭﺑﻪﯾﻚ ﺍﺳﺘﺎﺩﺳﭙﺮﺩﻩﺷﺪ.ﭘﺪﺭﻛﻮﺩﻙﺍﺻﺮﺍﺭ ﺩﺍﺷﺖﺍﺳﺘﺎﺩﺍﺯﻓﺮﺯﻧﺪﺵﯾﻚﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ﺟﻮﺩﻭﺑﺴﺎﺯﺩﺍﺳﺘﺎﺩﭘﺬﯾﺮﻓﺖﻭﺑﻪﭘﺪﺭ ﻛﻮﺩﻙﻗﻮﻝﺩﺍﺩﻛﻪﯾﻚﺳﺎﻝﺑﻌﺪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺭﺍﺩﺭ ﻣﻘﺎﻡ ﻗﻬﺮﻣﺎﻧﯽ ﻛﻞ ﺑﺎﺷﮕﺎﻩﻫﺎ ﺑﺒﯿﻨﺪ.====بقیه داستان در ادامه مطلب====

ادامه مطلب...
تاریخ: یک شنبه 28 آبان 1391برچسب:,
ارسال توسط نــاهـــــیــد
داستان کوتاه طعم هدیه برای خواندن داستان زیبا به ادامه مطلب بروید

ادامه مطلب...
تاریخ: یک شنبه 28 آبان 1391برچسب:,
ارسال توسط نــاهـــــیــد
ﯾﮏﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻧﻮﯾﺲﻭﯾﮏﻣﻬﻨﺪﺱﺩﺭﯾﮏ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕﻃﻮﻻﻧﻰﻫﻮﺍﺋﻰﮐﻨﺎﺭﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺩﺭﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎﻧﺸﺴﺘﻪﺑﻮﺩﻧﺪ.ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻧﻮﯾﺲ ﺭﻭﺑﻪﻣﻬﻨﺪﺱﮐﺮﺩﻭﮔﻔﺖ:ﻣﺎﯾﻠﻰﺑﺎ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮﺑﺎﺯﻯﮐﻨﯿﻢ؟ﻣﻬﻨﺪﺱﮐﻪ ﻣﯽﺧﻮﺍﺳﺖﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖﮐﻨﺪﻣﺤﺘﺮﻣﺎﻧﻪ ﻋﺬﺭﺧﻮﺍﺳﺖﻭﺭﻭﯾﺶﺭﺍﺑﻪﻃﺮﻑ ﭘﻨﺠﺮﻩﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻭﭘﺘﻮﺭﺍﺭﻭﻯﺧﻮﺩﺵ ﮐﺸﯿﺪ.ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻧﻮﯾﺲ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮔﻔﺖ…: ¤¤¤¤بقیه داستان درادامه مطلب¤¤¤¤

ادامه مطلب...
تاریخ: یک شنبه 28 آبان 1391برچسب:,
ارسال توسط نــاهـــــیــد
داستان زیبا و آموزنده بزرگترین افتخار برای خواندن این داستان زیبا به ادامه مطلب بروید

ادامه مطلب...
تاریخ: یک شنبه 28 آبان 1391برچسب:,
ارسال توسط نــاهـــــیــد
ﯾﮏﺧﺎﻧﻢﻣﻌﻠﻢﺭﯾﺎﺿﯽﮐﻪﺑﻪﯾﮏﭘﺴﺮ 7ﺳﺎﻟﻪﺑﻨﺎﻡﺁﺭﻧﻮﺭﯾﺎﺿﯽﯾﺎﺩﻣﯽﺩﺍﺩ… ﺍﺯﺵﭘﺮﺳﯿﺪ:ﺁﺭﻧﻮﺍﮔﺮﻣﻦﺑﻬﺖﯾﮏ ﺳﯿﺐﻭﯾﮏﺳﯿﺐﻭﯾﮑﯽﺑﯿﺸﺘﺮﺳﯿﺐ ﺑﺪﻫﻢ ﺗﻮ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺳﯿﺐ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺩﺍﺷﺖ؟ ¤¤¤¤بقیه داستان در ادامه مطلب¤¤¤¤

ادامه مطلب...
تاریخ: یک شنبه 28 آبان 1391برچسب:,
ارسال توسط نــاهـــــیــد
آخرین مطالب