دهـکــده ادبـیــات پـاســارگــاد
به وبلاگ خودتون خوش آمدید امیدوارم لحظات خوبی را سپری کنید
گالری تصاویر سوسا وب تولز گــــریــستـــــم شـــب هــــــا و شــــب هـــــا گـــــویـــــی بــــــرف مـــی بــــاریــــــد سـنـگــــــین و بــــــی وقــفــــه بــــــر فــــــراز خـــــــانــــه ای کــــــه بـــا تـــــــو ســــاخـتـــــم بــــاز نگـشــــتی و تــمــــــام ِ فــصـــــــــل بــهــمـــــن فــــرو ریــخــــت بــــر شــــانــــه ام ؛ حــــالا آمــــده ای بـــا شــعــــــری در دســــت کــــه بــهــــــاری دور بــــرایـــت ســـرودم ... - روی لـــب هــــایــــم شـعـــــــــر بــنـــــــویـــس روی گــــــردنــم شــعــــــــر روی بـــازویــــم شــعـــــــر روی سـینـــــه ام... تـــرانــــــه - ... افـســـــوس مـیـــــان ِ مـــا پـلـــــــی بـــرای عــبــــــور نــیســــــت زیــــر ِ پــــا - امــــا - دره ای کــــه "جـــهنـــــــم پـــایـــان" نــــام دارد


ارسال توسط نــاهـــــیــد
دلم خونه ، نمیتونم از این تردید راحت شم ¤¤شدم بازیگری ناشی میخواد دنیا که راحت شم ¤¤دلم خونه ، نمی خوام که ، بشم بازیچه ی دنیا ¤¤ببین دستامو ! میلرزه ¤¤نمونده شوقی از فردا ¤¤اگه مقصد مشخص نیست ، چرا باید که راهی شم؟¤¤ باید وایسم تو این زندون شاید با غصه فانی شم ¤¤نمیخوام حتی یک لحظه ، فریبم باز بدی آسون ¤¤فریبایی دیگه بسه دلم با تو شده پر خون ¤¤شدم یک کهنه ساعت که ، نفسهاش سرد و یخ بسته س ¤¤دیگه از تیک تاک قلبش نفهمیدن چه قد خسته س ¤¤شمارش های معکوسِ اجل داره شروع میشه ¤¤میگه: باکی به دنیا نیس ¤¤نباشی هم طلوع میشه ¤¤ بخواب آروم دیگه زهره ، نمی تابه تو این شب ها ¤¤شهابی شد ، فرو اومد رها شد از غم وتب ها


ارسال توسط نــاهـــــیــد
چشمهایت خیمه گاهم بود و نیست ¤¤بازوانت تکیه گاهم بود و نیست ¤¤دل به درگاه تو روی آورده بود ¤¤عشق تو پشت و پناهم بود و نیست ¤¤خاک پایت سرمه ی چشمان من ¤¤چشم تو سوی نگاهم بود و نیست ¤¤کوچه گرد شام غم بود این دلم ¤¤روی تو مهتابِ ماهم بود و نیست ¤¤برق چشمانت شرر می زد به دل ¤¤ شمع شب های سیاهم بود ونیست ¤¤لا ابالی بودم و مسحور عشق ¤¤مستی ام تنها گناهم بود و نیست ¤¤باز گرد ای ماه پنهان در خسوف ¤¤سایه ای دیده به راهم بود و نیست


ارسال توسط نــاهـــــیــد
چه جوری میشه تنها بود! تو که هر لحظه باهامی ¤¤با نبض و تیک تاک ساعت همیشه وِرد لب هامی ¤¤هنوزم رنگ این خونه با نبض عشق تو پیداس ¤¤با ساز خنده ی کوکت توی شهر دلم غوغاس ¤¤شبیه خواب نیلوفر تو مرداب دل آرومی ¤¤بیا بشکن سکوتم رو ز لال پاک بارونی ¤¤تو این سمفونی تقدیر ببین تارم پُر آهنگه ¤¤برقص با ریتم قلب من خیالم با تو هم رنگه ¤¤چه جوری میشه پیدا شد! تا وقتی عشق تو خوابه ¤¤دلم درگیر این سرماس واسه فصل تو بی تابه ¤¤تو بازار شلوغِ درد دل من خیلی آشفته س بگیر این واژه رو از من که از هجران تو خسته س ¤¤هنوزم بی تو این شبهام پُر از تکرارِ لبخنده ¤¤دلم دیوونه میشه باز درو رو غصه می بنده


ارسال توسط نــاهـــــیــد
نگاهت ، نور این خانه ، بیا هم آشیانی کن ؛بیا با بوسه و لبخند ، تو با این دل تبانی کن ¤¤به شمشیــرِ تعابیـرِ قشنگ و پُر تب و تابت ؛ بیا از کلبه ی جانم ، از این پس پاسبانی کن ¤¤بیا فرهاد من باش و تو شیرین کن روانم را ؛تو وامق باش و نامم را چوعَذرا جاودانی کن ¤¤در این یلدای بی پایان، تو شورقصه هایم باش ؛هزارویک شبم باش و ازاین پس هم زبانی کن ¤¤ببین ! موی سپیـد من ، شده تارِ هـزار آواز؛ بیا با شورِ ساز من ، در این لحظه جوانی کن ¤¤به اندوهِ فراق خود ، بزن حــد بر گنـاه من ؛ بیا با سوز و آوازم ، توعشقم را جهانی کن ¤¤اگر نوری نمی پاشی ، سپیــدار روانم را؛ غروب و برگ وبار من به رنگ ارغوانی کن


ارسال توسط نــاهـــــیــد
دل من برگ پاییزه ، که زیر غصه می پوسه ¤¤لب پُر زهر این تقدیر داره زخمامو می بوسه ¤¤نفس از سینه بیرون شد از اون وقتی که غم اومد ¤¤ببین حتی تو این قحطی ، نشونی از تو کم اومد ¤¤لبالب بغض و فریادم میون این سکوت تو ¤¤چرا اسمم نشد یک بار ، کمی ذکر قنوت تو ؟ ¤¤چرا از غصه لبریزی ؟ مگه اون عشق سابق نیست ؟ ¤¤گریزونی از آغوشم دلم واسه تو لایق نیست ؟ ¤¤سبک میشم اگه حتی ، بگی احساسی پیدا نیست ¤¤سکوتو بشکن آهسته ؛ بگو توی دلت جا نیست ¤¤بذار یک شب دل آروم شه ؛نشه قهر تو کابوسش ¤¤اگه باغ دلت واشه ، میام آهسته پابوسش ¤¤نذار مرداب رسوا شم ؛ میون دشت تنهایی ¤¤بیا آغوشتو وا کن؛ تو که آبی دریایی


ارسال توسط نــاهـــــیــد
بودنت یه اتفاقه خیلی ساده و صمیمی¤¤ نفسام پر از غرورن وقتی رو به روم می شینی¤¤ بودنت تو سرنوشتم شده یک برگ برنده¤¤ می دونم خود خدا هم ، داره باهامون می خنده¤¤ با تو حتی جون می گیرن گُلای قالی خونه¤¤ قرض گرفته عطر و بوتو بوته ی تازه ی پونه¤¤ ریتم دلنشین حرفات شده لالایی دستام¤¤ خنده ی ماه و ستاره می شینیه از تو رو لبهام¤¤ سرسپرده ت میشه این دل آخه پاکی و نجیبی¤¤ رخنه کرده تو وجودم با تو احساس عجیبی¤¤ بیا حسّ خوب عشقو رو ستاره ها بپاشیم¤¤ با یه چشمک یه اشاره توی آسمون رها شیم


ارسال توسط نــاهـــــیــد
پای گنبد خیــــــالم ، چند وجب مونده به خورشید ،¤¤ بغض آسمون شکست و بی اَمون نشست و بارید¤¤ آتیش تند یه رعدو زد به جون قاصدک ها¤¤ ناجونمردونه انداخت روی بال شاپرک ها¤¤ بغض آلاله ترک خورد نفس از شماره افتاد¤¤ دل بی پناه گنجیشک لرزید نشست رو باد¤¤ نبض ثانیه ؛ یه سنکوب عقربه به اهتزاره¤¤ بگین اصلا دیگه ابری رو تن زخمی نباره¤¤ خورشیدو بیار از اول واژه ها رو خط خطی کن¤¤ بی خیالِ دل تنها کاغذا رو پاپتی کن¤¤ سرخط ، دوباره از نو پای گنبد خیـــــالم ،¤¤ چند قدم مونده به خورشید غرق خون ، توی زوالم


ارسال توسط نــاهـــــیــد
هوایِ جــــاریِ این مـــرز و بومی¤ تنم ، " بی تو " ، فقط گلدان خالی است♥♥ بگو این لحظه های سخت دوری ،¤ هوای شانه هایت در چه حالی است؟!♥♥ دعا کن ابر ها دیگر نبارند¤ بدون دست من ، چترت خیالی است♥♥ دلم ، شب کوچه گردِ بغض و فریاد¤ قدم های نگاهم ، لا ابالی است♥♥ دراین بی خطیِّ منحطِّ خورشید¤ کران عشق ما را بی زوالی است♥♥ سپـــردم تا نگاهت را بدزدند¤ برای درد من ، مرهم چه عالی است♥♥ بدون عشق تو ؟.... هیهات!... هیهات!..¤. بدون تو " شبی هم " کج خیالی است♥♥ به زخم غم ! به این فریاد سوگند !¤ که بی تو " ثانیه" چون ماه و سالی است♥♥ بیا این " سایه " را دریاب و بردار¤ در این شب پرسه ها ، جای تو خالی است♥♥


ارسال توسط نــاهـــــیــد
زن بود ولی مردانه دل داد مردانه دل باخت ... در توحش ثانیه های پر حسرتِ سالیانِ زنده به گوری . . . و نیست شد ؛ لابه لای رج های نخ نمای گلیم زیر پا وقتی عوض میشد ، که اوست یا گلیم ؛ که اینگونه به باد ضربه های چماق گرفته میشد از دستان اویی که روزی \" عشـــق \" خوانده میشد \" نفس \" .... اما ، در اتاق نمور و مِه گرفته ی دود سیگار و تریاک ؛ دیگر نفسی باقی نیست .... دیگر از اعجاز عشق ؛ خبری نیست ....


ارسال توسط نــاهـــــیــد
کمی انصاف و لَختی عشــق ، برای خویش پیدا کن♥♥ کمی درد و غم و هجران ، تو از چشمت هویدا کن♥♥ سرود مرگ می خواند ، نفس های غریب عشق♥♥ در این سمفونی تقدیر ، صدایت را دمی جا کن♥♥ برای خواب نیلوفــــــر ، بخوان لالایی مرداب♥♥ به گلبرگ ترک خورده ، در این سرما، کمی \"ها\" کن♥♥ بخوان با تار پُر شورِ صبا ، ای بیـــدک مجنون !♥♥ سکوت چشمه ساران را ، به پاس عشق ، افشا کن♥♥ قلم می لغزد و هرشب ، به خود میخواند این دل را♥♥ بیا با واژه و لبخنــد ، تو درد عشــق ، حاشا کن♥♥ برای رد شدن ، رفتن، همیشه وقت بسیار است♥♥ بمان در لحظه ی رویش ، کمی امروز و فردا کن♥♥ نه راه و هر چه بیراهه ، برایت تا به مقصد نیست♥♥ دل و آن دیده ی شهلا ، به نور عشــق ، بینا کن


ارسال توسط نــاهـــــیــد
گاهی چنان بدم که مبادا ببینیم¤¤ حتی اگر به دیده رویا ببینیم¤¤ من صورتم که به صورت شعرم شبیه نیست¤¤ بر این گمان مباش که زیبا ببینم¤¤ شاعر شنیدنی ست ولی میل،میل ِ توست¤¤ آماده ای که بشنوی ام یا ببینیم ؟¤¤ این واژه ها صراحت ِ تنهایی من اند¤¤ با این همه مخواه که تنها ببینیم¤¤ مبهوت می شوی اگر از روزن ات شبی¤¤ بی خویش در سماع غزل ها ببینیم¤¤ یک قطره ام و گاه چنان موج می زنم¤¤ در خود که ناگزیری دریا ببینیم¤¤ شب های شعر خوانی من بی فروغ نیست¤¤ اما تو با چراغ بیا تا ببینیم ((((( محمد علی بهمن)))))


ارسال توسط نــاهـــــیــد
از فکر من بگذر خیالت تخت باشد این من می تواند بی تو هم خوشبخت باشد این من که با هر ضربه ای از پا در آمد تصمیم دارد بعد زا این سرسخت باشد تصمیم دارد با خودش ،با کم بسازد تصمیم دارد هم بسوزد ،هم بسازد خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد نخواست او به من خسته بی گمان برسد شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد چه میکنی اگر او راکه خواستی یک عمر به راحتی کسی از راه ناگهان برسد رها کند برود از دلت جدا باشد به آنکه دوست ترش داشته به آن برسد رها کنی بروند تا دوتا پرنده شوند خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد گلایه ای نکنی ، بغض خویش را بخوری که هق هق تو مبادا به گوششان برسد خدا کند که نه…!!نفرین نمیکنم که مباد به او که عاشق او بوده ام زیان برسد خدا کند که فقط این عشق از سرم برود خدا کند که فقط زمان آن برسد


ارسال توسط نــاهـــــیــد
چرا گریه کنم وقتی باران ابهت اشکهایم را پاک کرد و سرخی گونه هایم را به حساب روزگار ریخت. چرا گریه کنم وقتی او بغض عروسکی دارد و همیشه این منم که باید قطره قطره بمیرم. چرا گریه کنم وقتی بر بلندی این ساده زیستن زیر پا له شده ام. چرا گریه کنم وقتی باد بوی گریه دارد و برگ بوی مرگ. چرا گریه کنم وقتی عاشق شدن را بلد نیستم تا به حرمت اندک سهمم از تو اشک بریزم. چرا گریه کنم وقتی تبسم نگاهت زیبا تر است………


ارسال توسط نــاهـــــیــد
وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست♥♥ عهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکست♥♥ ناگهان- دریا! تو را دیدم حواسم پرت شد♥♥ کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست♥♥ در دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنید♥♥ هی صدا در کوه،هی “من عاشقت هستم” شکست♥♥ بعد ِ تو آیینه های شعر سنگم میزنند♥♥ دل به هر آیینه،هر آیینه ایی بستم شکست♥♥ عشق زانو زد غرور گام هایم خرد شد♥♥ قامتم وقتی به اندوه تو پیوستم شکست♥♥ وقتی از چشم تو افتادم نمیدانم چه شد♥♥ پیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست …


تاریخ: سه شنبه 3 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط نــاهـــــیــد
نه شوقی برای ماندن ، نه حسی برای رفتن ، نه اشکی برای ریختن ، نه قلبی برای تپیدن نه فکر اینکه تنها میشوم ، نه یاد آنکه فراموش میشوم بی آنکه روشن باشم ، خاموش شدم ، غنچه هم نبودم ، پرپر شدم بی آنکه گناهی کرده باشم ، پر از گناه ، یخ بسته ام دیگر ای خدا… تحملش سخت است اما صبر میکنم ، او که دیگر رفته است ، با غمها سر میکنم شکست بال مرا برای پرواز ، سوزاند دلم را ، من مانده ام و یک عالمه نیاز نه لحظه ای که آرام بمانم ، نه شبی که بی درد بخوابم ! نه آن روزی که دوباره او را ببینم ، نه امروزی که دارم از غم رفتنش میمیرم… نه به آن روزی که با دیدنش دنیا لرزید ، نه به امروزی که با رفتنش دنیا دور سرم چرخید پر از احساس اما بی حس ، لبریز از بی وفایی، خالی از محبت! این همان نیمه گمشده من است ؟ پس یکی بیاید مرا پیدا کند ، یکی بیاید درد دلهای بی جواب مرا پاسخ دهد! یکی بیاید به داد این دل برسد ، اینجا همیشه آفتابی نبوده ، هوای دلم ابری بوده مینوشتم ، نمیخواند ، اگر نمی رفتم ، نمی ماند ، رفتم و او رفته بود ، همه چیز را شکسته بود، روی دیوار اتاق نوشته بود که خسته بود ! دلی را عاشق کنی و بعد خسته شوی ، محال است که به عشق وابسته شوی ! با عشق به جنون رسیدم ، همه چیز را به جان خریدم ، جانم به درد آمد و روحم در عذاب ، لعنت بر آن احساس ناب ، که دیگر از آن هیچ نمانده ، هیچکس هنوز آن شعر تلخ مرا نخوانده !


ارسال توسط نــاهـــــیــد
ﺑﺎ ﺗﻮ، ﻫﻤﻪ ﯼ ﺭﻧﮕﻬﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﻣﺮﺍ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﺎ ﺗﻮ، ﺁﻫﻮﺍﻥ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﺮﺍ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻫﻤﺒﺎﺯﯼ ﻣﻦ ﺍﻧﺪ ﺑﺎ ﺗﻮ، ﮐﻮﻩ ﻫﺎ ﺣﺎﻣﯿﺎﻥ ﻭﻓﺎﺩﺍﺭ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﻣﻦ ﺍﻧﺪ ﺑﺎ ﺗﻮ، ﺯﻣﯿﻦ ﮔﺎﻫﻮﺍﺭﻩ ﺍﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺧﻮﺩ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺑﺎﻧﺪ ﻭ ﺍﺑﺮ، ﺣﺮﯾﺮﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮ ﮔﺎﻫﻮﺍﺭﻩ ﯼ ﻣﻦ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﻃﻨﺎﺏ ﮔﺎﻫﻮﺍﺭﻩ ﺍﻡ ﺭﺍ ﻣﺎﺩﺭﻡ، ﮐﻪ ﺩﺭ ﭘﺲ ﺍﯾﻦ ﮐﻮﻩ ﻫﺎ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﯼ ﻣﺎﺳﺖ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﯾﺶ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺎ ﺗﻮ، ﺩﺭﯾﺎ ﺑﺎ ﻣﻦ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﺎ ﺗﻮ، ﺳﭙﯿﺪﻩ ﯼ ﻫﺮ ﺻﺒﺢ ﺑﺮ ﮔﻮﻧﻪ ﺍﻡ ﺑﻮﺳﻪ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ﺑﺎ ﺗﻮ،ﻧﺴﯿﻢﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﮔﯿﺴﻮﺍﻧﻢ ﺭﺍ ﺷﺎﻧﻪ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ﺑﺎ ﺗﻮ، ﻣﻦ ﺑﺎ ﺑﻬﺎﺭ ﻣﯽ ﺭﻭﯾﻢ ﺑﺎ ﺗﻮ، ﻣﻦ ﺩﺭ ﻋﻄﺮ ﯾﺎﺱ ﻫﺎ ﭘﺨﺶ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ ﺑﺎ ﺗﻮ، ﻣﻦ ﺩﺭ ﺷﯿﺮﻩ ﯼ ﻫﺮ ﻧﺒﺎﺕ ﻣﯿﺠﻮﺷﻢ ﺑﺎ ﺗﻮ، ﻣﻦ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺷﮑﻮﻓﻪ ﻣﯽ ﺷﮑﻔﻢ ﺑﺎ ﺗﻮ، ﻣﻦ ﺩﺭ ﻫﺮ ﻃﻠﻮﻉ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﯿﺰﻧﻢ، ﺩﺭ ﻫﺮ ﺗﻨﺪﺭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺷﻮﻕ ﻣﯽ ﮐﺸﻢ، ﺩﺭ ﺣﻠﻘﻮﻡ ﻣﺮﻏﺎﻥ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﻢ ﻭ ﺩﺭ ﻏﻠﻐﻞ ﭼﺸﻤﻪ ﻫﺎ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﻡ، ﺩﺭ ﻧﺎﯼ ﺟﻮﯾﺒﺎﺭﺍﻥ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ


ارسال توسط نــاهـــــیــد
ﮔــﺎﻫــــﯽ ﺑـﺎﯾــــﺪ ﺭﺩ ﺷــــﺪ ﺑـﺎﯾــــﺪ ﮔـﺬﺷـــﺖ ﮔــﺎﻫـــﯽ ﺑـﺎﯾــــﺪ ﺩﺭ ﺍﻭﺝ ﻧـﯿـــﺎﺯ، ﻧﺨـــﻮﺍﺳـــﺖ ﮔــﺎﻫــــﯽ ﺑــﺎﯾـــﺪ ﮐــﻮﯾـــﺮ ﺷـــﺪ ﺑـﺎ ﻫــﻤـــﻪ ﯼ ﺗﺸــﻨﮕـــﯽ ﻣﻨــﺖ ﻫﯿـــﭻ ﺍﺑـــﺮﯼ ﺭﺍ ﻧـﮑﺸﯿـــﺪ ﮔــﺎﻫــــﯽ ﺑــــﺮﺍﯼ ﺑـــﻮﺩﻥ ﺑــﺎﯾــــﺪ ﻣــﺤــــﻮ ﺷـــﺪ ﺑـﺎﯾــــﺪ ﻧﯿــﺴـــﺖ ﺷــــﺪ ﮔــﺎﻫــــﯽﺑــــﺮﺍﯼ ﺑـــﻮﺩﻥ ﺑـﺎﯾــــﺪ ﻧﺒــــﻮﺩ ﮔــﺎﻫــــﯽﺑـﺎﯾــــﺪ ﺳﯿــﮕــﺎﺭﺕ ﺭﺍ ﺑــﺮﺩﺍﺭﯼ ﻭ ﺭﻫﺴــﭙــــﺎﺭ ﮐــــﻮﭼـــﻪ ﻫـــﺎﯾـــﯽ ﺑــﺸـــﯽ ﮐـــﻪ ﺧﯿــﻠـــﯽ ﻭﻗﺘــــﻪﺭﻫــﮕـــﺬﺭﯼﺍﺯﺵ ﻋﺒـــﻮﺭ ﻧـﮑــــﺮﺩﻩ ﮔــﺎﻫــــﯽ ﺑـﺎﯾـــﺪ ﻧﺒــﺎﺷـــﯽ ﺗـﺎ ﻻﺍﻗــــﻞ ﯾــﻪ ﺟــﺎﯾــــﯽ ﺗــــﻮﯼ ﮔـــﻮﺷـــﻪ ﮐــﻨــــﺎﺭ ﺍﯾـــﻦ ﺷــﻬــــﺮ ﺩﻟــــﯽ ﺑــﺮﺍﺕ ﺗﻨــــﮓ ﺑــﺸــــﻪ…


ارسال توسط نــاهـــــیــد
ﻭﻗﺘـــﯽ ﮐــﻪ ﺩﯾﮕـــﺮ ﻧﺒــــﻮﺩ ، ﻣــــﻦ ﺑــﻪ ﺑــﻮﺩﻧــﺶ ﻧـﯿــــﺎﺯﻣﻨـــﺪ ﺷــﺪﻡ. ﻭﻗﺘـــﯽ ﮐـﻪ ﺩﯾﮕـــﺮ ﺭﻓــــﺖ ، ﻣـــﻦ ﺩﺭ ﺍﻧﺘــﻈـــﺎﺭ ﺁﻣــﺪﻧــﺶ ﻧﺸـﺴﺘــﻢ. ﻭﻗﺘـــﯽﮐــﻪﺩﯾﮕـــﺮﻧـﻤــﯽﺗــــﻮﺍﻧـﺴــﺖﻣــــﺮﺍ "ﺩﻭﺳــــــــــﺖ" ﺑــﺪﺍﺭﺩ ، ﻣــﻦ ﺍﻭ ﺭﺍ "ﺩﻭﺳــــــــﺖ" ﺩﺍﺷـﺘــــﻢ. ﻭﻗﺘـــﯽ ﮐــﻪ ﺍﻭ ﺗـﻤــﺎﻡ ﮐــﺮﺩ ، ﻣــﻦ ﺷـــﺮﻭﻉ ﮐــــﺮﺩﻡ. ﻭﻗﺘـــﯽ ﺍﻭ ﺗــﻤـــﺎﻡ ﺷـــﺪ ، ﻣـــﻦ ﺁﻏــﺎﺯ ﺷـــﺪﻡ. ﻭ ﭼـــﻪ ﺳـﺨــﺖ ﺍﺳــﺖ "ﺗﻨــــﻬــــﺎ" ﻣﺘــﻮﻟـــﺪ ﺷـــﺪﻥ ، ﻣﺜــﻞ "ﺗﻨــــﻬــــﺎ" ﺯﻧــﺪﮔـــﯽ ﮐـــﺮﺩﻥ ﻣﺜــــﻞ "ﺗﻨــــﻬــــﺎ" "ﻣــــﺮﺩﻥ"… ((((((ﺩﮐﺘﺮ ﺷﺮﯾﻌﺘﯽ))))))


ارسال توسط نــاهـــــیــد
یک وقت هایی باید روی یک تکه کاغذ بنویسی تـعطیــل است و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت باید به خودت استراحت بدهی دراز بکشی دست هایت را زیر سرت بگذاری به آسمان خیره شوی و بی خیال ســوت بزنی در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند آن وقت با خودت بگویـی بگذار منتـظـر بمانند


تاریخ: شنبه 11 آذر 1391برچسب:,
ارسال توسط نــاهـــــیــد
ﺍﻭﻥ ﺷﺐ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﺷﺎﻡ ﺍﺳﺖ,ﺩﺳﺘﺸﻮ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ.. : ﺑﺎﯾﺪ ﺭﺍﺟﻊ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻣﻮﺿﻮﻋﯽ ﺑﺎﻫﺎﺕ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﻢ.ﺍﻭﻥ ﻫﻢ ﺁﺭﻭﻡ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﺷﺪ. ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺳﺎﯾﻪ ﺭﻧﺠﺶ ﻭ ﻏﻢ ﺭﻭ ﺗﻮﯼ ﭼﺸﻤﺎﺵ ﺩﯾﺪﻡ. ﺍﺻﻼ ﻧﻤﯽ ﺩﻭﻧﺴﺘﻢ ﭼﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻬﺶ ﺑﮕﻢ,ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺩﻫﻨﻢ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﯽ ﺷﺪ. ﻫﺮﻃﻮﺭ ﺑﻮﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻬﺶ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻢ ﻭ ﺭﺍﺟﻊ ﺑﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺫﻫﻨﻢ ﺭﻭ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ, ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ.¤¤¤¤¤بقیه داستان در ادامه مطلب¤¤¤¤¤

ادامه مطلب...
ارسال توسط نــاهـــــیــد
داستان زیباواحساسی شقایق برای خواندن این داستان بسیار زیبا به ادامه مطلب بروید لطفا نظر روفراموش نکنید

ادامه مطلب...
تاریخ: شنبه 27 آبان 1391برچسب:,
ارسال توسط نــاهـــــیــد
ﮔﺎﻫﯽﻭﻗﺘﻬﺎﺧﺴﺘﮕﯽﺩﯾﻮﺍﻧﻪﺍﻡﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﮑﻨﺪ ﺳﺮﺩﺭ ﮔﻤﯽ ﮔﻨﮕﯽ ﻣﯽ ﺁﺯﺍﺭﺩﻡ ﻭﺑﯽﭘﻨﺎﻫﯽﺭﺷﺘﻪﺭﺷﺘﻪﻫﺎﯼﻭﺟﻮﺩﻡ ﺭﺍﭘﻨﺒﻪﻣﯽﮐﻨﺪﺑﺎﺧﻮﺩﻣﯿﮕﻮﯾﻢﮐﺘﺎﺏ ﺯﻧﺪﮔﯽﻣﻦﻫﻤﯿﻦﭼﻨﺪﻭﺭﻕﺭﺍﺑﯿﺸﺘﺮ ﻧﺪﺍﺭﺩ? ﺍﻣﺎﻧﻪﮐﺴﯽﻫﺴﺖﮐﻪﺍﮔﺮﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﺻﻔﺤﺎﺕ ﺧﻂ ﺧﻄﯽ ﺭﺍﭘﺎﮎﮐﻨﺪﻭﺑﻪﺟﺎﯾﺶﻋﺸﻖﺑﻨﻮﯾﺴﺪ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﺑﻨﻮﯾﺲﻫﻤﺮﺍﻫﯽﻭﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﻨﻮﯾﺴﺪﻭﻣﻦﺩﺭﺣﺴﺮﺕﺍﻭﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻣﯿﮕﺬﺭﺍﻧﻢ ﺩﺭ ﺣﺴﺮﺕ ﯾﮏ ﻧﮕﺎﻩ ﻋﺎﺷﻘﺶ ﺧﺪﺍﯾﺎ


تاریخ: یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:,
ارسال توسط نــاهـــــیــد
گالری تصاویر سوسا وب تولز ﺑﻪ ﺗﻮ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻱ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺰﺩﻳﮏ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ¤ ﺍﻱ ﺣﻀﻮﺭﻡ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﻱ ﻧﮕﺎﻫﻢ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺭﻭﺷﻦ¤ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﻣﺜﻞ ﮔﻠﺒﺮﮔﻲ ﺑﻪ ﺷﺒﻨﻢ¤ ﻣﺜﻞ ﻋﺎﺷﻘﻲ ﺑﻪ ﻏﺮﺑﺖ ﻣﺜﻞ ﻣﺠﺮﻭﺣﻲ ﺑﻪ ﻣﺮﻫﻢ¤ﻟﺤﻈﻪ ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪ ﻋﺬﺍﺑﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﻱ ﻣﻦ ﺑﻲ ﺗﻮ¤ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﺮﮔﻪ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻲ ﺗﻮ¤ ﻣﻦ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮔﺮﻳﺰﻡ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ¤ﺍﺯ ﺳﮑﻮﺕ ﻭ ﮔﺮﻳﻪ ﺷﺐ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺣﺠﺮﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ¤ ﺑﺎ ﮔﻞ ﻭ ﺳﻨﮓ ﻭ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ¤ﺧﻠﻮﺕ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﻣﻮ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻗﺴﻤﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ¤ﺧﻮﻧﻪ ﻟﺒﺮﻳﺰ ﺳﮑﻮﺗﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺧﺎﻟﻲ¤ ﻣﻦ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻣﻴﻞ ﺯﻭﺍﻟﻢ ﻋﺸﻖ ﻣﻦ ﺗﻮ ﺩﺭ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﻲ؟ گالری تصاویر سوسا وب تولز


تاریخ: یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:,
ارسال توسط نــاهـــــیــد
گالری تصاویر سوسا وب تولز ﻧﺒﻮﺩﻧﺖ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺷﮏ ﺭﯾﺨﺘﻦ. . . ﻭﻟﯽ ﮐﺎﺵ ﺑﻮﺩﯼ ﺗﺎ ﺍﺷﮑﻬﺎﯾﻢ ﺍﺯ ﺷﻮﻕ ﺩﯾﺪﺍﺭﺕ ﺳﺮﺍﺯﯾﺮ ﻣﯽ ﺷﺪ. . . ﮐﺎﺵ ﺑﻮﺩﯼ ﻭ ﺩﺳﺘﻬﺎﯼ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﺖ ﻣﺮﻫﻢ ﻫﻤﻪ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﻫﺎ ﻭ ﻧﺒﻮﺩﻥ ﻫﺎﯾﺖ ﻣﯽ ﺷﺪ. . . ﮐﺎﺵ ﺑﻮﺩﯼ ﺗﺎ ﺳﺮ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺷﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﺖ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺩﺭﺩﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮔﻮﺵ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺭﺳﺎﻧﺪﻡ…ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻮ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻋﺬﺍﺏ ﺍﺳﺖ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯽ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺩﯾﮕﺮ ﻗﻠﺒﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪﻥ ﻧﺪﺍﺭﻡ. . . ﮐﺎﺵ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻋﺎﺷﻘﻢ. . . ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﺑﺮﻭﯼ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺩﺭﺩ ﻭ ﻋﺬﺍﺏ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻮ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺟﺰ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺁﻣﺪﻧﺖ. . . ﺍﻧﺘـــــــــــــــــــــــــــــﻈﺎﺭ. . . ﺷﺶ ﺣﺮﻑ ﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﻧﻘﻄﻪ!ﮐﻠﻤﻪ ﮐﻮﺗﺎﻫﯿﻪ.ﺍﻣﺎ. . . گالری تصاویر سوسا وب تولز


تاریخ: یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:,
ارسال توسط نــاهـــــیــد
گالری تصاویر سوسا وب تولز کجایی عشق من؟ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺁﻣﺪﻥ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺭﻭﺯ ﻫﺎ ﺭﺍ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﻡ ، ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﯾﮏ ﺳﺎﻝ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ، ﺭﻭﺯ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﺭﺍﺣﺖ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺳﺨﺖ.ﮐﺠﺎﯾﯽ ﻋﺸﻖ ﻣﻦ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻣﺪﻧﺖ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﻟﺤﻈﻪ ﺷﻤﺎﺭﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ، ﺭﻭﺯ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺑﺪﻭﻥ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻥ ﺳﺨﺖ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ ﮐﺠﺎﯾﯽ ﻋﺸﻖ ﻣﻦ ﮐﻪ ﺑﺎ ﮔﺬﺷﺖ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻋﺎﺷﻘﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ ، ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺁﻣﺪﻧﺖ ﺭﺍ ﻣﯿﮑﺸﻢ ﮐﺠﺎﯾﯽ ﻋﺸﻖ ﻣﻦ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻮ ﻣﯿﮕﺬﺭﻧﺪ، ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻓﮑﺮ ﻭ ﺧﯿﺎﻝ ﺗﻮ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﭼﻪ ﮐﻨﻢ، ﻓﮑﺮ ﻭ ﺧﯿﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﺩﺍﻧﻪ ، ﺩﺍﻧﻪ ﻣﻮﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺳﻔﯿﺪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.ﮐﺠﺎﯾﯽ ﻋﺸﻖ ﻣﻦ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﻮ ﮐﻢ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺍﻡ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻨﻢ ﺑﺎﺯﮔﺸﺘﻨﻢ ﺷﺪ، ﺭﻓﺘﻨﯽ ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻨﻢ. ﮐﺠﺎﯾﯽ ﻋﺸﻖ ﻣﻦﮐﻪ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﮔﺬﺷﺘﻦ ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﻧﯿﺎﻣﺪﯼ ، ﺗﻮ ﻧﯿﺎﻣﺪﯼ ﻭ ﺑﺒﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩﻧﺖ ،ﮐﺠﺎﯾﯽ ﻋﺸﻖ ﻣﻦ ﮐﻪ ﻋﻤﺮﯼ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺁﻣﺪﻧﺖ ﺭﺍ ﮐﺸﯿﺪﺍﻡ ، ﺍﻣﺎ ﺍﻓﺴﻮﺱ ﮐﻪ ﻧﯿﺎﻣﺪﯼ، ﻧﯿﺎﻣﺪﯼ ﻭ ﺑﺎ ، ﻧﯿﺎﻣﺪﻧﺖ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺗﻠﺦ ﮐﺮﺩﯼ ﮐﺠﺎﯾﯽ ﻋﺸﻖ ﻣﻦ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻣﯿﮕﺬﺭﻧﺪ ﻭ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺁﻣﺪﻧﺖ ﺳﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﮐﺠﺎﯾﯽ ﻋﺸﻖ ﻣﻦ،ﮐﺠﺎﯾﯽ.…… گالری تصاویر سوسا وب تولز


تاریخ: یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:,
ارسال توسط نــاهـــــیــد
گالری تصاویر سوسا وب تولز  ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻗﺴﻤﺖ ﺑﺎﺩﻡ ﻭﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﮐﻪ ﺗﺎ ﻫﺴﺘﻢ ﻧﺨﻮﺍﻫﯽ ﺭﻓﺖ ﺍﺯ ﯾﺎﺩﻡ ﺩﻟﻢ ﺑﺲ ﻏﻢ ﮔﺮﻓﺘﻮ ﻧﯿﺴﺖ ﻫﻢ ﺩﺭﺩﯼ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻭﺍﺩﯼ ﺩﻟﺖ ﺁﻣﺪ ﮐﻪ ﺑﯽ ﻫﻢ ﺩﻡ ﺑﻤﺎﻧﻢ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﺗﻢ؟ ﺩﻟﺖ ﺍﺯ ﺳﻨﮓ,ﻧﻪ ﺁﻫﻦ ﻭﻟﯽ ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﺁﻫﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﮔﺮﻣﺎﯼ ﻋﺸﻘﻢ ﻧﺮﻡ ﺣﺘﯽ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺍﻫﻦ ——————————————————————ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ ﺍﺯ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻓﺮﺩﺍﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻣﯿﺸﻪ ﻭﺗﻮ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ ﺍﺯ ﺑﻐﻀﯽ ﮐﻪ ﻫﺮﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺍﺷﮏ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻣﯿﺸﻪ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ ﺍﺯ ﺍﻣﯿﺪ ﯼ ﮐﻪ ﻫﺮﺭﻭﺯ ﺩﺍﺭﻩ ﮐﻢ ﺭﻧﮓ ﺗﺮ ﻣﯿﺸﻪ ﮐﺎﺵ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺩﺳﺘﺎﯼ ﮔﺮﻡ ﺗﻮ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺧﺴﺘﮕﯽ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺗﻮﺳﺮ ﺍﻣﺪ ﻫﻤﻪ ﺍﺷﮑﺎﻡ ﮐﺎﺵ ﯾﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﭘﻨﺎﻫﻢ ﺑﺸﯽ. ——————————————————————ﺍﻭ ﻥ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯾﺎﻡ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﺎﺕ ﭘﺮ ﻣﯿﺸﻪ ﺭﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﻭﻥ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯾﺎﻡ ﮐﻪ ﺟﺎﺗﻮ ﭘﺮ ﮐﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻭﺟﻮﺕ ﺳﺮﺷﺎﺭﻩ ﻟﺒﺨﻨﺪﻩ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﯾﺎ ﻗﺸﻨﮓ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮﮐﻮﺗﺎﻫﻪ ﺍﻣﺎ ﻧﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﺍﻭﻣﺪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯿﮕﻔﺘﯽ ﺭﻭﯾﺎﻫﺎ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﻧﯿﺴﺘﻦ ﺍﻣﺎ ﺗﻮﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﻫﺴﺘﯽ ﻧﯿﺴﺘﯽ؟ —————————————————————— ﺩﻝ ﻧﻮﺷﺘﻪﺩﻝ ﻧﻮﺷﺘﻪ؟ ﭼﯽ ﻧﻮﺷﺘﻪ؟ ﻗﺼﻪ ﺩﻭﺭﯼ ﻧﻮﺷﺘﻪ؟ﻗﺼﻪ ﺍﺷﮏ ﯾﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﻗﺼﻪ ﮐﻮﭺ ﭘﺮﺳﺘﻮ ﻗﺼﻪ ﻣﺮﮒ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﺭﺍﺳﺘﯽ ﻣﮕﻪ ﺳﻬﺮﺍﺏ ﻧﮕﻔﺖ ﺗﺎ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﻫﺴﺖ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺮﺩ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﺩﺍﺭﻩ ﭘﺮﭘﺮ ﻣﯿﺸﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ.…؟ ﻫﯿﺲ!!!! ﺍﺑﺮﻭﯼ ﻣﺠﻨﻮﻥ ﻭ ﻧﺒﺮ.ﻟﯿﻠﯽ ﺩﻕ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻫﺎ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﺗﺤﻤﻞ ﺧﺒﺮ ﺍﺯ ﻣﻌﺸﻮﻕ ﻧﯿﺴﺖ؟ﺑﺎﺷﻪ ﺍﺷﮑﺎﻟﯽ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻣﮕﻪ ﻓﺮﻫﺎﺩ ﯾﺎﺩﺕ ﻧﯿﺴﺖ؟ ﮐﻮﻩ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺑﻪ ﻋﺸﻖ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺷﯿﺮﯾﻨﻢ ﮐﻨﺎﺭ ﺧﺴﺮﻭ ﻗﺼﻪ ﺗﺎﺯﮔﯽ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺩﻝ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻗﺼﻪ ﻋﺸﻖ ﻭﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﺧﺮﻡ ﻣﺜﻞ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻫﯿﭽﯽ ﺟﺰ ﻓﺮﺍﻕ ﻭ ﺣﺴﺮﺕ ﻗﺴﻤﺖ ﻋﺎﺷﻖ ﻧﻤﯿﺸﻪ گالری تصاویر سوسا وب تولز


تاریخ: جمعه 19 آبان 1391برچسب:,
ارسال توسط نــاهـــــیــد
ﺩﻝ ﻣﻦ ﯾﺎﺩ ﺩﺭﯾﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﺳﺎﺣﻞ ﻓﺮﺩﺍ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻭﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ ﺯ ﻏﻢ ﻫﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻭ ﺷﺒﻬﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮔﺎﻫﯽ. . . —————————————————————— ﺳﻔﺮﻩ ﺩﻝ: ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺩﻝ ﺑﻪ ﻋﺸﻖ ﯾﺎﺭ ﻟﺮﺯﯾﺪ ﻭ ﺳﻔﺮﻩ ﯼ ﺩﻝ ﺑﺎﺯ ﺷﺪ ﻭﺟﻮﺩ ﭘﺎﮎ ﺗﻮ ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﺍﻭﻥ ﺑﺎﻻ ﻣﺤﺮﻡ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﺯ ﺷﺪ ﻣﺎ ﺑﻪ ﻟﻄﻒ ﺑﯿﮑﺮﺍﻧﺖ ﺩﻝ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﯾﻢ ﻭ ﺷﮏ ﺭﺍ ﺩﮎ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ ﺧﺪﺍﯾﺎ ﯾﺎ ﻋﻠﯽ ﮔﻔﺘﯿﻢ ﺷﺎﯾﺪ ﻋﺸﻖ ﺁﻏﺎﺯ ﺷﺪ —————————————————————— ﻣﻮﺝ: ﻗﺪﺭ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯼ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﻧﺪﺍﻧﺴﺖ ﺟﺰ ﻋﺎﺷﻘﺖ ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺏ ﻣﯿﺪﻭﻧﻢ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻋﺸﻖ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﻻﯾﻘﺖ ﺗﺮﺳﻢ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﯾﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﻨﯽ ﺗﺮﮎ ﻣﺮﺍ ﺩﺳﺖ ﺑﯿﺪﺍﺩ ﻓﻠﮏ ﻣﻮﺟﯽ ﺯﻧﺪ ﺑﺮ ﻗﺎﯾﻘﺖ —————————————————————— ﻗﻠﺐ ﺷﯿﺸﻪ ﺍﯼ: ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﺭ ﻭ ﺯﻣﺎﻧﻪ ﺩﻝ ﻫﺮ ﮐﺲ ﺩﻝ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﺎﺳﻪ ﯼ ﺳﻔﺎﻟﯽ ﻣﺤﺒﺖ ﻫﺎ ﺍﺯ ﮔﻞ ﻧﯿﺴﺖ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﺟﻨﺲ ﺩﻝ ﻫﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺯ ﺳﻨﮓ ﺍﺳﺖ ﻭﺍﺳﻪ ﻗﻠﺐ ﺷﯿﺸﻪ ﺍﯼ ﺟﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﻨﺰﻝ ﻧﯿﺴﺖ —————————————————————— ﺩﻋﻮﺕ: ﺩﯾﮕﺮ ﭘﺮ ﺷﺪﻩ ﮐﺎﺳﻪ ﯼ ﺻﺒﺮﻡ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻓﺎﻧﯽ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺳﺮﮐﺶ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻏﻢ ﻫﺎﯼ ﺟﺎﻧﯽ ﺍﯼ ﺧﺪﺍ ﺍﮔﺮ ﺻﺪ ﺑﺎﺭ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺍﻧﯽ ﯾﺎ ﮐﻪ ﻧﻪ ﺍﮔﺮ ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺑﺪﺍﻧﯽ ﺩﻋﻮﺗﺖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻝ ﺧﻮﺩ ﻟﺒﯿﮏ ﮔﻮﯾﻢ ﺁﻧﯽ —————————————————————— ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ: ﺧﯿﻠﯽ ﻭﻗﺘﻪ ﭼﺸﻤﻬﺎﯾﻢ ﺍﺯ ﻓﮑﺮ ﺗﻮ ﺑﺎﺭﺍﻧﯿﺴﺖ ﺳﺎﻝ ﻫﺎﺳﺖ ﺩﺭﯾﺎﯼ ﺩﻟﻢ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﻃﻮﻓﺎﻧﯿﺴﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﮐﺎﺳﻪ ﺻﺒﺮﻡ ﺷﺪﻩ ﻟﺒﺮﯾﺰ ﺍﺯ ﺩﺭﺩ ﺑﯽ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻥ ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺩﯾﺪﻥ ﯾﺎﺭ ﭼﻘﺪﺭ ﻃﻮﻻﻧﯿﺴﺖ —————————————————————— ﮐﻮﯾﺮ: ﺍﯼ ﺧﺪﺍ ﺍﯾﻦ ﺩﻝ ﮐﻮﯾﺮ ﺍﺳﺖ ﻣﺤﺘﺎﺝ ﺑﺎﺭﺍﻧﯿﻢ ﻫﻨﻮﺯ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﺷﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﺁﺭﺯﻭ ﺭﺍ ﺍﺯﺗﻮ ﺧﻮﺍﻫﺎﻧﯿﻢ ﻫﻨﻮﺯ ﭼﯽ ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﯾﺎﺭ ﻭ ﺭﺣﻤﺖ ﺑﯽ ﻭﺻﻒ ﺗﻮ ﮐﻪ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺧﻂ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻣﯿﺪﻭﺍﺭﺍﻧﯿﻢ ﻫﻨﻮﺯ —————————————————————— ﻗﻠﺐ ﺗﻮ: ﮐﺎﺵ ﺍﯾﻦ ﻗﻠﺐ ﮐﺜﯿﻒ ﻭ ﺑﺪﺭﻧﮓ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺩﻭﺯ ﻭ ﮐﻠﮏ ﻫﺎ ﻟﮏ ﻧﺒﻮﺩ ﮐﺎﺵ ﺍﯾﻦ ﻗﻠﺐ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻧﯿﺮﻧﮓ ﺗﻮ ﺟﺎﯼ ﻫﯿﭻ ﮔﻮﻧﻪ ﺩﺭﻭﻍ ﻭ ﺷﮏ ﻧﺒﻮﺩ ﮐﺎﺵ ﺍﺯ ﺑﯽ ﻣﻬﺮﯼ ﺭﻭﯼ ﻗﻠﺐ ﺳﻨﮓ ﺗﻮ ﻭﺍﮊﻩ ﺍﯼ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﺣﮏ ﻧﺒﻮﺩ —————————————————————— ﻟﻌﻨﺖ: ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﺑﯽ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺍﺳﺖ ﻟﻌﻨﺖ ﻫﺮ ﺭﺍﻫﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺭﻭﯾﻢ ﻣﻨﺘﻬﯽ ﺑﻪ ﺩﺍﻡ ﺍﺳﺖ ﻟﻌﻨﺖ ﺑﺮﺳﺮﺩﺭ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺣﮏ ﮐﺮﺩ/ﺑﺮ ﻫﺮ ﭼﯽ ﺭﻓﯿﻖ ﺑﯽ ﻣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ لعنت —————————————————————— ﺩﺭﯾﺎ: ﺩﻝ ﻣﻦ ﯾﺎﺩ ﺩﺭﯾﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﺳﺎﺣﻞ ﻓﺮﺩﺍ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻭﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ ﺯ ﻏﻢ ﻫﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻭ ﺷﺒﻬﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮔﺎﻫﯽ —————————————————————— ﻓﺮﯾﺎﺩ: ﺩﻝ ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ ﯼ ﻣﺎ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﺒﺖ ﻫﺎ ﺷﺎﺩ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﯾﮏ ﺩﻡ ﺍﺯ ﻏﻢ ﺩﻭﺭﯼ ﺗﻮ ﺁﺯﺍﺩ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﻏﻮﻏﺎ ﻣﯿﮑﻨﺪﺩﺭﺩﻝ ﻣﺎﺗﻢ ﺯﺩﻩ ﯼ ﻣﺎ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﺍﯾﻦ ﺑﻐﺾ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺟﺰ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻧﻤﯿﺸﻪ


تاریخ: چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:,
ارسال توسط نــاهـــــیــد
گالری تصاویر سوسا وب تولز ﺗﻮ ﻣﺜﻪ ﻃﻠﻮﻉ ﺻﺒﺤﯽ ﻭﺍﺳﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﺸﻤﺎﯼ ﺑﯽ ﺧﻮﺍﺏ☼ﻣﯿﭽﯿﻨﻢ ﺍﺯ ﺑﺎﻍ ﻋﺸﻘﺖ ﮔﻞ ﺷﺐ ﺑﻮ ﺯﯾﺮ ﻣﻬﺘﺎﺏ☼ ﻋﺎﺷﻖ ﻧﺎﺯ ﻧﮕﺎﺗﻢ ﺗﻮ ﻧﮕﯿﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻧﮕﺎﺗﻮ☼ﮐﺎﺵ ﺑﯿﺎﻡ ﺯﯾﺮ ﻗﺪﻣﻬﺎﺕ ﺑﺒﻮﺳﻢ ﺍﻭﻥ ﺧﺎﮎ ﭘﺎﺗﻮ☼ ﺑﺮﻕ ﭼﺸﻤﺎﯼ ﺧﻤﺎﺭﺕ ﻣﻨﻮ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻩ ﻃﻠﺴﻤﺖ☼ ﻫﺮ ﺟﺎ ﺭﺩﯼ ﺟﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﺭﻭﯼ ﺍﻭﻥ ﺣﮏ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﻤﺖ☼ ﻣﻦ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺁﺗﯿﺶ ﻋﺸﻘﻢ ﺗﻮﯾﯽ ﺍﻭﻥ ﻧﯿﺎﺯ ﻓﺮﺩﺍﻡ☼ ﺑﻤﯿﺮﻡ ﺟﺰ ﺗﻮ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻡ ﺗﻮﯾﯽ ﺍﻭﻥ ﻧﺒﺾ ﻧﻔﺴﻬﺎﻡ☼ ﺑﯽ ﺗﻮ ﺍﺯ ﻣﺮﺯ ﻧﺒﻮﺩﻥ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺑﻪ ﻣﺮﺯ ﻫﺴﺘﯽ☼ ﻣﺜﻞ ﯾﮏ ﻗﺪﯾﺲ ﺧﺎﮐﯽ ﺑﻪ ﺣﺮﯾﻢ ﺩﻝ ﻧﺸﺴﺘﯽ☼ ﻭﻗﺘﯽ ﻫﺴﺘﯽ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﻣﺜﻪ ﮔﻞ ﻣﯿﺸﮑﻮﻓﻪ ﻟﺒﻬﺎﻡ☼ ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﯽ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻢ ﻣﯿﺸﮑﻨﻪ ﺁﯾﻨﻪ ﯼ ﭼﺸﻤﺎﻡ☼ ﺗﻮ ﻣﯿﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﺯﻣﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﮔﺮﺩﺕ ﻣﻦ ﻣﯿﭽﺮﺧﻢ☼ ﻣﺜﻪ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﯼ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﺟﻮﻥ ﻣﯿﺪﻡ ﺑﻪ ﻋﺸﻘﺖ ﻫﺮ ﺩﻡ☼ ﻣﻦ ﺍﺳﯿﺮ ﺍﻭﻥ ﻧﮕﺎﺗﻢ ﺗﻮ ﺑﯿﺎ ﻭ ﺩﻝ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﻩ☼ ﻣﯿﭙﺮﻡ ﺍﺯ ﺍﻭﺝ ﭼﺸﻤﺎﺕ ﻣﺜﻞ ﯾﮏ ﻗﻮﯼ ﭘﺮﻧﺪﻩ☼ ﺫﺭﻩ ﺫﺭﻩ ﺟﻮﻥ ﻣﯿﮕﯿﺮﻡ ﺍﺯ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺎﺯﻧﯿﻨﺖ☼ ﮐﺎﺵ ﭘﯿﺸﻢ ﺑﺎﺷﯽ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺗﺎ ﺑﺎﺷﻢ ﻋﺎﺷﻘﺘﺮﯾﻨﺖ گالری تصاویر سوسا وب تولز


تاریخ: دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:,
ارسال توسط نــاهـــــیــد
گالری تصاویر سوسا وب تولز ﺑﺮﮒ ﺧﺰﺍﻥ ﺭﺍ ﻧﯿﻢ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﮐﻦ ، ﺷﺘﺎﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﺰ ﭘﯽ ﺑﺎﺩ ، ﻣﯽ ﻧﺸﯿﻨﺪ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺧﺎﮐﯽ ﮐﻪ ، ﻏﺮﻕ ﺩﺭ ﺷﻤﯿﻢ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ ، ﻣﻦ ﮐﺠﺎ ﻭ ﺗﻮ ﮐﺠﺎﯼ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﯼ ، ﺧﻮﺏ ﺑﻨﮕﺮ ﮐﻪ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺑﺮﮒ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ، ﮐﺎﺵ ﺑﺎﺷﺪ ﭘﻨﺪ ﻭ ﺍﻧﺪﺭﺯﯼ ، ﻋﺎﻗﺒﺖ ﮐﺎﺭ ﺍﯾﻦ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ. ********************************** ﻣﺸﺘﯽ ﺧﺎﮐﻢ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ، ﮐﻪ ﺍﺯ ﻫﺠﻮﻡ ﺧﺴﺘﮕﯽ ﺁﺏ ﻣﯿﺸﻮﻡ ، ﻭ ﺁﺗﺸﻢ ﺩﺭ ﺣﺮﯾﻢ ﻧﮕﺎﻫﺖ ، ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﻠﻨﮕﺮﯼ ﺑﺎﺩ ﻣﯿﺸﻮﻡ ، ﺍﯾﻦ ﻣﻨﻢ ، ﻋﻨﺎﺻﺮﯼ ﺗﺸﻨﻪ ﺍﺯ ﻭﺟﻮﺩﺕ ، ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺍﯾﺴﺘﮕﺎﻩ ﻫﺴﺘﯽ. ******************************** ﺩﻝ ﻣﻦ ﻣﯿﻠﺮﺯﺩ ﺩﺭ ﭘﯽ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﻫﺎ ﺗﻮ ﮐﺪﺍﻣﯿﻦ ﺩﻝ ﺁﺷﻔﺘﻪ ﺑﻪ ﮐﺎﻡ ﺁﻭﺭﺩﯼ ﮐﻪ ﺍﺳﯿﺮ ﺷﺐِ ﺑﯽ ﻧﺎﻡ ﻭ ﻧﺸﺎﻧﻬﺎ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ ؟ ******************************** ﺯﻣﯿﻦ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮔﺮﺩ ﺍﺳﺖ ، ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﮐﺠﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﮔﺮﺩﯼ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺍﯾﻢ ، ﮐﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﭼﺮﺧﺎﻧﺪﻧﺶ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯿﻢ!!! ********************************* ﺑﺒﺎﺭ ﺑﺎﺭﺍﻥ...........، ﺑﺮ ﻏﺮﯾﺒﯽِ ﺍﯾﻦ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﺎﮐﯽ ، ﮐﻪ ﻧﻬﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﻧﺒﻮﺩﻥِ ﺑﻮﺩﻥ ، ﺑﺒﺎﺭ ﺑﺮ ﺩﻟﺨﺴﺘﮕﯽِ ﮐﻮﻩ ، ﺑﺮ ﻧﺒﺾ ﺻﺨﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ، ﮐﻪ ﻣﺒﻬﻮﺕ ﺑﺎﺭﺵ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ********************************** ﺧﻠﻮﺗﯽ ﺩﺭ ﺩﻝ ﻣﻦ ﻫﺴﺖ ، ﺑﯿﻬﻮﺩﻩ ﺧﺮﺍﺑﺶ ﻧﮑﻨﯿﺪ ، ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﺩﺭﻭﻧﺶ ﺑﺮﺟﯽ ﺍﺯ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﺑﺴﺎﺯﻡ ، ﺗﺎ ﺑﺎ ﺗﭙﺶ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﯾﻢ ، ﺭﻧﮕﯽ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﮕﯿﺮﺩ ، ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯ ﻣﺒﺎﺩﺍ. ********************************* گالری تصاویر سوسا وب تولز


تاریخ: دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:,
ارسال توسط نــاهـــــیــد
گالری تصاویر سوسا وب تولز ﺍﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﺗﺶ ﻋﺸﻘﺖ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ ﻣﺴﺖ ﻭ ﺧﺮﺍﺏ ﺩﺭ ﺑﺮﻡ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﻭ ﺩﻝ ﺷﺪﻩ ﯾﮏ ﻧﻘﺶ ﺩﺭ ﺁﺏ ﻗﺪ ﻭ ﺑﺎﻻﯼ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﻭ ﺧﻮﺍﺏ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺭﻓﺖ ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺐ ﮔﻢ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ ﺩﺭ ﭘﺲ ﯾﮏ ﺟﺮﻋﻪ ﺷﺮﺍﺏ ********************************** ﺍﺯ ﭘﺲ ﺁﯾﻨﻪ ﻫﺎ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﻡ ﺍﯾﻦ ﻃﺎﻟﻊ ﺧﻮﯾﺶ ﻣﺎﺕ ﺍﯾﻦ ﺑﺨﺖ ﺷﺪﻡ ﺩﺭ ﺻﻒ ﺗﻘﺪﯾﺮﻡ ، ﮐﯿﺶ ﮔﺮﭼﻪ ﺩﺭ ﻣﻮﺝ ﺯﻣﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﺩﮔﺮ ﺑﺬﺭ ﺧﻮﺷﯽ ﺩﻝ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺷﺪﻩ ، ﺗﮑﻪ ﻭ ﺭﯾﺶ ********************************** ﮐﺎﺵ ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎ ﺩﻝ ﺑﻪ ﻓﺮﺍﺳﻮ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﺍﺯ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺩ ﻣﯿﺸﺪ ﺭﻭﺡ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺳﻮ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺷﺐ ﻭ ﻣﻬﺘﺎﺏ ﻭ ﺗﺐِ ﺳﻮﺯ ﻧﮕﺎﺭ ﺩﻝ ﻣﻦ ﺭﻗﺺ ﮐﻨﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺳﻮ ﻭ ﺁﻥ ﺳﻮ ﻣﯿﺮﻓﺖ ********************************** ﻣﯿﺸﮑﺎﻓﻢ ﺩﻝ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﮔﻠﻪ ﻫﺎ ﺗﺎ ﺳﺮﺁﯾﺪ ﻏﻢ ﺩﻭﺭﯼ ﺗﻮ ﺍﺯ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻫﺎ ﺭﻋﺸﻪ ﺍﻓﺘﺪ ﺑﻪ ﺗﻨﻢ ﺷﮑﻮﻩ ﺑﺮﻡ ﻣﻦ ﺑﻪ ﮐﺠﺎ ؟ ﮔﺮ ﻧﮕﻨﺠﺪ ﺑﻪ ﺣﺮﯾﻢ ﺷﺒﻢ ﺍﯾﻦ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﻫﺎ ********************************** ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮔﻞ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻣﺎﻩ ﺑﭙﺎﺷﯿﻢ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﺜﻞ ﯾﮏ ﺭﻭﺩ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻫﻢ ﻫﻤﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﻫﻨﻮﺯ ﺯﯾﺮ ﺍﯾﻦ ﭼﺘﺮ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺭﻧﮓ ﺳﯿﺎﻫﯽ ﺁﯾﺎ..... ﻗﻄﺮﻩ ﻗﻄﺮﻩ ﻋﺎﺷﻖ ﻧﻮﺭ ﻧﺒﺎﺷﯿﻢ ﻫﻨﻮﺯ ؟ ********************************** ﻣﺜﻞ ﯾﮏ ﻧﻮﺭ ﻧﺸﺴﺘﯽ ﺑﻪ ﺷﺐ ﺗﺎﺭ ﺑﺎ ﺳﺮ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺷﮑﺴﺘﯽ ﻏﻢ ﮔﯿﺘﺎﺭ ﺩﻟﻢ ﮔﺮﭼﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﻝ ﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺯ ﻏﻢ ﺁﻭﺍﺭﻩ ﮔﻮﺵ ﮐﻦ ﺍﯾﻦ ﺿﺮﺑﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺷﺪﻩ ﮐﺎﺭ ﺩﻟﻢ ********************************** ﻣﯿﻮﻥِ ﭼﺮﺥ ﮔﺮﺩﻭﻧﻪ ﺯﻣﯿﻨُﻢ ﺩﺭ ﺍﯾﻮﻭﻧﻪ ﯾﺎﺭ ﻧﺎﺯﻧﯿﻨُﻢ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧُﻢ ﺑِﮕُﻢ ﺭﺍﺯ ﺩﻟُﻢ ﺭﻭ ﺣﺰﯾﻦ ﻭ ﺧﺴﺘﻪ ﻭ ﺯﺍﺭ ﻭ ﻏﻤﯿﻨُﻢ ********************************** ﺑﻪ ﺩﻭﺭ ﺻﻮﺭﺗﺖ ﻣَﻪ ﻫﺎﻟﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﭼﻮﺧﻨﺪﯼ ﮔﻞ ﺑﻪ ﮔﻮﻧَﺖ ﭼﺎﻟﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﻧﺨﻠﺴﺘﻮﻥِ ﻣﮋﮔﻮﻥِ ﺳﯿﺎﻫﺖ ﻫﺰﺍﺭﻭﻥ ﻣﺮﻍ ﻋﺎﺷﻖ ﻻﻧﻪ ﺩﺍﺭﻩ ********************************** ﺑﻪ ﺩﺷﺘﯽ ﻣﯿﺮَﻭُﻡ ﮐﻪ ﻻﻟﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﻣﯿﻮﻧﻪ ﻻﻟﻪ ﻫﺎ ، ﺁﻻﻟﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﺑﺸﯿﻨُﻢ ﺩﺭ ﺑَﺮِﺵ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﻓﺮﺩﺍ ﻋﺰﯾﺰُﻡ ﻓﺎﺭﻍ ﺍﺯ ﺻﺪ ﻧﺎﻟﻪ ﺑﺎﺷﻪ ********************************** ﺑﯿﺎ ﺍﺑﺮﻭ ﮐﻤﻮﻥِ ﻗﺪ ﺑﻠﻨﺪُﻡ ﺩﻟُﻢ ﺭﻭ ﺑﺮ ﺩﻝِ ﻧﺎﺯِﺕ ﺑﺒﻨﺪُﻡ ﺑﯿﺎ ﺑﺮ ﻏﺼﻪ ﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﮐﻨُﻢ ﭘﺸﺖ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﻗﺒﺎﻝ ﻏﻢ ﺩﯾﺪﻩ ﺑﺨﻨﺪُﻡ ********************************** ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﮔﻠﺨﻮﻧﻪ ﯼ ﺩﻝ ﯾﺎﺭ ﮔﯿﺮُﻡ ﺑﻪ ﻃﺎﻕ ﺁﺳﻤﻮﻥ ﺩﻟﺪﺍﺭ ﮔﯿﺮُﻡ ﭼﻮ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺳﻔﺮ ﻣﻮﻧﺪُﻡ ﺑﻪ ﯾﮑﺠﺎ ﺷﺒﻮﻧﻪ ﺩﻟﺒﺮﯼ ﻏﻤﺨﻮﺍﺭ ﮔﯿﺮُﻡ ********************************** گالری تصاویر سوسا وب تولز


تاریخ: دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:,
ارسال توسط نــاهـــــیــد
گالری تصاویر سوسا وب تولز ﺩﺭ ﻓﺮﺍﻍِ ﻋﺸﻖِ ﺗﻮ ، ﺍﯾﻦ ﺩﻝ ﻏﻢِ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺩﺍﺭﺩ☼ ﺯﯾﺮ ﺑﺎﺭﺍﻧﻬﺎﯼ ﺍﺣﺴﺎﺱ ، ﻏﻤﺖ ، ﻏﻤﺨﻮﺍﺭ ﺩﺍﺭﺩ☼ ﻣﯿﺸﻮﻡ ﮔﻢ ﮔﺸﺘﻪ ﯼ ﺗﻮ ﺗﺎ ﺯ ﺧﻮﺩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﯿﺎﯾﯽ☼ ﻋﺎﺷﻖ ﭼﺸﻢ ﺳﯿﺎﺗﻢ ، ﮐﺰ ﺣﯿﺎ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺩﺍﺭﺩ☼ ﭘﯿﭽﺶ ﺯﻟﻒ ﮐﻤﻨﺪﺕ ، ﺩﺭ ﺩﻟﻢ ﺷﻮﺭﯼ ﺑﻪ ﭘﺎ ﮐﺮﺩ☼ ﻣﻮﺝ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺑﺎﺩ ﺍﺳﺖ ﭼﺮﺧﺸﺶ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﺩ☼ ﮔﻞ ﺷﮑﻔﺘﻪ ﺩﺭ ﻧﮕﺎﻫﺖ ، ﺗﻮ ﮔﻠﺴﺘﺎﻥ ﻭﺟﻮﺩﯼ☼ ﻣﺤﻮ ﺍﻧﺪﺍﻡ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻢ ، ﭼﻮﻥ ﮔﻞ ﺑﯿﺨﺎﺭ ﺩﺍﺭﺩ☼ ﻋﺎﺷﻘﺎﻥ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﮐﻮﯾﺮﻡ ، ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﮐﻮﯼ ﻫﺴﺘﯽ☼ ﺧﺎﮎ ﮔﺸﺘﻢ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩﺵ ، ﺷﺎﻣﮥ ﻫﻮﺷﯿﺎﺭ ﺩﺍﺭﺩ☼ ﺷﺪ ﺩﻟﻢ ﺭﺳﻮﺍﯼ ﻋﺸﻘﺶ ، ﺩﺭ ﭘﺲ ﭘﺮﭼﯿﻦ ﺍﺣﺴﺎﺱ☼ ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻫﻢ ﺯﻭﺩ ﻓﻬﻤﯿﺪ ، ﮐﻪ ، ﺳﺒﮏ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺩﺍﺭﺩ☼ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﻨﺸﺴﺖ ﺩﺭ ﺩﻝ ، ﺑﺎ ﮐﻼﻡ ﺧﻮﺵ ، ﭼﻮ ﻣﺴﺘﺎﻥ☼ ﺧﺎﻣُﺸّﻢ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﺎﻧﺶ ، ﭼﻮﻥ ﺷﮑﺮ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺩﺍﺭﺩ☼ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﻢ ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩﺵ ، ﮔﺸﺘﻪ ﻣﺎﻻ ﻣﺎﻝ ﺑﻮﺩﻥ☼ ﺑﺲ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﻔﺴﯿﺮ ﻋﺸﻘﺶ ، ﺑﺎﺯ ﺻﺪ ﻃﻮﻣﺎﺭ ﺩﺍﺭﺩ☼ ﺧﺎﻧﮥ ﺩﻝ ﮔﺸﺘﻪ ﻭﯾﺮﺍﻥ ، ﺩﺭ ﭘﺲ ﺍﯾﻦ ﺗﺎﺏ ﻭ ﺗﺒﻬﺎ☼ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺩﻝ ﺭﺍ ﺧﺮﺍﺑﺖ ، ﺯﻟﺰﻟﻪ ﺁﻭﺍﺭ ﺩﺍﺭﺩ☼ ﻣﺜﻞ ﯾﮏ ﺭﻭﯾﺎﯼ ﺷﯿﺮﯾﻦ ، ﻣﯿﮑﺸﺪ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﭘﺮ☼ ﺳﻮﯼ ﺩﻝ ﺁﯾﺪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮔﻮﯾﺪ ﺍﯾﻦ ، ﺍﻧﮑﺎﺭ ﺩﺍﺭﺩ☼ ﻣﯿﺸﺘﺎﺑﻢ ﺳﻮﯼ ﺑﺎﺭﺍﻥ ، ﺗﺎ ﺳﺮﺍﭘﺎ ﺧﯿﺲ ﻋﺸﻘﻢ☼ ﮐﺎﺵ ﮔﻮﯾﺪ ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻧﺶ ، ﮐﯽ ﻏﻢ ﺩﻟﺪﺍﺭ ﺩﺍﺭﺩ ؟☼ ﭘﺎﺳﺨﯽ ﺍﺯ ﺩﻝ ﺑﮕﻮﯾﻢ ، ﻣﻦ ﮐﻪ ﻣﺤﻮ ﺭﻭﯼ ﯾﺎﺭﻡ☼ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺁﻥ ﺩﻝ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﻮ ، ﻗﯿﻤﺘﯽ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺩﺍﺭﺩ گالری تصاویر سوسا وب تولز


تاریخ: دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:,
ارسال توسط نــاهـــــیــد
گالری تصاویر سوسا وب تولز ﺍﯾﻨﺠﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﻐﺾ ﻭ ﺟﻨﻮﻥ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎ ﺯﺩﻡ¤ــــ¤ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﻫﯽ ﺑﺎﻭﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﺯﺩﻡ¤ــــ¤ ﮔﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺳﺖ ﻣُﺮﺩﻩ ﺍﻡ¤ــــ¤ ﺍﻣﺎ ﺑﺒﯿﻦ ﭼﻪ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺩﻟﺴﭙﺮﺩﻩ ﺍﻡ¤ــــ¤ ﻣﻦ ﺗﮑﻪ ﭘﺎﺭﻩ ﻫﺎﯼ ﺗﻨﻢﺧﻮﺍﺏ ِ ﺗﻠﺦ ِ ﻣﯿﻦ!!!¤ــــ¤ ﺍﻣﺸﺐ ﺑﯿﺎ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺩﻭ ﭼَﺸﻢ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺒﯿﻦ!¤ــــ¤ ﻫﯽ ﺩﺭﺩ ﻣﯽ ﮐﺸﻢ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﻟﺒﺮﯼ ﮐﻨﯽ¤ــــ¤ ﻗﺎﺿﯽ ﺷﻮﯼ ﻭ ﺟﺮﻡ ﻣﺮﺍ ﺩﺍﻭﺭﯼ ﮐﻨﯽ¤ــــ¤ ﺍﺯ ﻓﮑﺮﻫﺎﯼ ﺗﻮﯼ ﺳﺮﻡ ﺟﯿﻎ ﻣﯽ ﮐﺸﻢ¤ــــ¤ ﺑﺎ ﺗﺮﺱ ﺭﻭﯼ ﺩﺳﺖ ﺭﮔﻢ ﺗﯿﻎ ﻣﯽ ﮐﺸﻢ¤ــــ¤ ﺑﺎ ﯾﮏ ﻗﻠﻢ ﮐﻪ ﺷﮑﻞ ﻓﺮﯾﺐ ﺍﺳﺖ ﺯﯾﺮ ﻧﻮﺭ¤ــــ¤ ﺑﺎ ﺩﻓﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﺷﻌﺮ ﻣﺮﺍ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ ﺑﻪ ﮔﻮﺭ¤ــــ¤ ﺑﺎ ﻓﮑﺮﻫﺎﯼ ﺭﻧﮕﯽ ﻓﺮﺩﺍ ﮐﻪ ﭘﯿﺶ ﺭﻭﺳﺖ¤ــــ¤ ﺑﺎ ﻫﻖ ﻫﻖ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺑﻐﻀﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮔﻠﻮﺳﺖ¤ــــ¤ ﺑﺎ ﺗﺮﺱ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺁﻣﺪﻧﺖ ﺍﺣﺘﻤﺎﻟﯽ ﺍﺳﺖ¤ــــ¤ ﺭﻭﯾﺎﯼ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻧﻢ ﺣﺘﯽ ﺧﯿﺎﻟﯽ ﺍﺳﺖ¤ــــ¤ ﺩﺭ ﮐﻨﺞ ﺳﯿﻨﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺑﺪﻝ ﺷﺪﻩ ﺳﺖ¤ــــ¤ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺗﺎﺯﻩ ﺷﺒﯿﻪ ﻏﺰﻝ ﺷﺪﻩ ﺳﺖ¤ــــ¤ﺍﺯ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﺗﻮ ﺧﻮﺵ ﭘﻮﺵ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ¤ــــ¤ ﺑﺎ ﻓﮑﺮ ﺑﻮﺳﻪ ﻫﺎﯼ ﺗﻮ ﺑﯿﻬﻮﺵ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ¤ــــ¤ ﺳﻠﻮﻝ ﺍﻧﻔﺮﺍﺩﯼ ﻣﻦ ﺳﯿﻨﻪ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ¤ــــ¤ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﭘﺮ ﻏﺮﻭﺭ ﺗﻮ ﮔﻨﺠﯿﻨﻪ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ¤ــــ¤ ﺍﻣﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﻓﮑﺮ ِ ﺗَﺮَﻡ ﻣﺎﺭ ﺧﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ¤ــــ¤ ﺭﺍﺯ ﻣﺮﺍ ﺗﺮﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ¤ــــ¤ ﺯﻧﮓ ﺻﺪﺍﺕ ﺗﻮﯼ ﺳﺮﻡ ﺳﻮﺕ ﻣﯽ ﮐﺸﺪ¤ــــ¤ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﯾﮏ ﺷﺐ ﻣﺒﻬﻮﺕ ﻣﯽ ﮐﺸﺪ¤ــــ¤ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺳﮑﻮﺕ ﺷﮑﻞ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺳﺖ ﺩﺭ ﺳﺮﻡ¤ــــ¤ ﺍﺯ ﻭﺍﮊﻩ ﻟﺐ ﺑﻪ ﻟﺐ ﺷﺪﻩ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺩﻓﺘﺮﻡ¤ــــ¤ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺍﺗﺎﻕ ﺧﺴﺘﻪ...ﻧﻪ!ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﺗﺎﻕ ﻧﯿﺴﺖ¤ــــ¤ ﭘﯿﺪﺍ ﺷﺪﯼ ﺑﻪ ﺷﻌﺮ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻧﯿﺴﺖ¤ــــ¤ ﺷﺎﯾﺪ ﮐﻨﺎﺭ ﻇﻠﻤﺖ ﺗﻮ ﻧﻮﺭ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﺍﻣﺎ ﺑﺪﺍﻥ¤ــــ¤ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻏﻢ ﺗﻮ ﺩﻭﺭ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﺧﺴﺘَﻢ¤ــــ¤ ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﯽ ﺯﻧﻢ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﺧﻨﺪﻩ¤ــــ¤ ﭼﯿﻨﯽ ﺩﻝ ﺑﻨﺪ ﻣﯽ ﺯﻧﻢ ﺗﻮ ﺷﺎﻫﺰﺍﺩﻩ ﺍﯼ ﻭ ﻣﻨﻢ ﺧﻔﺘﻪ ﺍﯼ ﻋﻤﯿﻖ¤ــــ¤ﯾﺎ ﺑﻮﺳﻪ ﺍﺕ ﺑﯿﺎﺭ ، ﻭ َﯾﺎ ﺑﺴﭙﺮﻡ ﺑﻪ ﺗﯿﻎ¤ــــ¤ ﻣﻦ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﻡ ﺑﻪ ﺧﯿﺎﻝ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﻡ¤ــــ¤ ﻧﺎﻣﻤﮑﻨﯽ ﮐﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﺤﺎﻝ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﻡ گالری تصاویر سوسا وب تولز


تاریخ: جمعه 12 آبان 1391برچسب:,
ارسال توسط نــاهـــــیــد
گالری تصاویر سوسا وب تولز ﭼﻨﺪ ﺻﺒﺎﺣﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﻡ ﺍﻣﺎ ﺫﺭﺍﺕ ﺗﻨﻢ ﻫﻨﻮﺯ ﺗﺠﺰﯾﻪ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺭﺍﻩ ﻣﯽ ﺭﻭﻡ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﺎﻥ ﺩﺭﺧﻮﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩ ﭼﻮﻥ ﯾﮏ ﺭﻭﺡ ﺳﺮﮔﺮﺩﺍﻥ. ﺩﺭﺳﺖ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﺍﺯ ﮐﯽ ﺁﻏﺎﺯ ﺷﺪ ﺍﯾﻦ ﻓﺼﻞ ﺑﯿﺮﻧﮕﯽ ﺷﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﮐﻪ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﻭ ﺷﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﮐﻪ ﻧﻢ ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ ﻧﭽﮑﯿﺪ ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﭼﺸﻢ ﻭ ﻫﯿﭻ ﺍﺯ ﻧﻤﺎﯾﺶ ﻣﻀﺤﮏ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺧﻨﺪﻩ ﺍﻡ ﻧﮕﺮﻓﺖ ﻭ ﺷﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﮐﻪ ﺑﺎﻭﺭﻡ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺭﻓﺖ. ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻗﻘﻨﻮﺳﯽ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ ﺩﺭ ﻓﺼﻞ ﺗﯿﺮﻩ ﺷﺐ ﻭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻗﻘﻨﻮﺱ ﺭﺍ ﻓﺴﺎﻧﻪ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ. ﺑﺎﻭﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ ﮐﻪ ﻋﻤﺮ ﺁﺫﺭﺧﺶ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ ﮐﻪ ﺍﻧﺸﺎﺀ ﺷﻌﺮﯼ ﺍﺳﺖ ﻧﺜﺮ ﮔﻮﻧﻪ ﻭ ﺷﻌﺮ ﺩﺭﻭﻏﯽ ﺍﺳﺖ ﮔﺎﻩ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﻀﺤﮏ ﻭ ﮔﺎﻩ ﻟﻄﯿﻒ ﻭﺳﺮﺍﺏ ﮔﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺟﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﻧﻤﯽ ﻧﻮ ﺷﺎﻧﺪ. ﭼﻨﺪ ﺻﺒﺎﺣﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﻡ ﺍﻣﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﺫﺭﺍﺕ ﺗﻨﻢ ﺗﺠﺰﯾﻪ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﺳﺖ گالری تصاویر سوسا وب تولز


تاریخ: جمعه 12 آبان 1391برچسب:,
ارسال توسط نــاهـــــیــد
گالری تصاویر سوسا وب تولز ﻭ ﺷﺮﺡ ﻗﺼﻪ ﯼ ﺍﯾﻦ ﻋﺸﻖ ﻧﺎﺏ ﺑﯽ ﺗﮑﺮﺍﺭ،ﻭ ﺷﺮﺡ ﻗﺼﻪ ﯼ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﯾﺘﯽ ﺗﺎﺯﻩ¤ــــ¤ ﺷﺮﻭﻉ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﯼ ﺩﻝ ﺳﭙﺮﺩﻧﻢ ﺑﻪ ﺩﻟﺖ ، ﻭ ﺩﻝ ﺳﭙﺮﺩﻧﺖ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ_ﺁﯾﺘﯽ ﺗﺎﺯﻩ¤ــــ¤ﭘﺮ ﺍﺯﻣﺮﻭﺭ ﺗﻮ ﻭ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺁﻏﻮﺷﺖ ، ﭘﺮ ﺍﺯ ﺣﺮﺍﺭﺕ ﻭ ﺷﻮﺭ ﻭ ﺷﻬﺎﻣﺘﻢ ﺍﻧﮕﺎﺭ¤ــــ¤ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺷﺮﻭﻉ ﻫﻤﯿﻦ ﺳﯽ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺷﺪﻡ ﺑﺎﻧﻮﺕ ، ﺷﺪﯼ ﻭ ﺗﺮﺍﻧﻪ ﻭ ﺷﻌﺮ ﻭ ﻣﺤﺒﺘﯽ ﺗﺎﺯﻩ¤ــــ¤ﮔﺮﻩ ﮔﺮﻩ ﺳﺮ ﺯﻟﻒ ﺗﻮ ﮔﺮﻡ ﺷﺪ ﺩﺳﺘﻢ، ﮐﻪ ﺷﺎﻧﻪ ﺷﺎﻧﻪ ﺑﺮﻗﺼﻢ ﺑﻪ ﺳﺎﺯ ﮔﯿﺴﻮﯾﺖ¤ــــ¤ﮐﻪ ﻫﯽ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﺑﯿﻔﺘﻢ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ، ﻣﺪﺍﻡ ﺷﮑﺮ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﮐﻪ ﻓﺮﺻﺘﯽ ﺗﺎﺯﻩ¤ــــ¤ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺍﺯ ﺩﻝ ﺑﯽ ﺭﺣﻢ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺍﯾﻨﺒﺎﺭ، ﺣﺮﯾﻢ ﻭ ﺣﺮﻣﺖ ﺍﯾﻦ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ¤ــــ¤ﺳﻬﻢ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯼ ﻧﺠﯿﺐ ﺗﻮ ﭘﺎﺳﺒﺎﻥ ﺷﺒﻢ ، ﻭ ﺩﺳﺘﻬﺎﯼ ﺗﻮ ﻭ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺧﻠﻮﺗﯽ ﺗﺎﺯﻩ ¤ــــ¤ﻣﺬﺍﺏ ﯾﮏ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻭﺩ ﺑﻪ ﺭﮔﻬﺎﯾﻢ ، ﺷﺮﻭﻉ ﯾﮏ ﻧﻮﺳﺎﻥ ﺩﺭ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻨﻢ ﺯﻧﺪﻩ ﺳﺖ¤ــــ¤ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺴﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﺷﺎﻋﺮﺍﻧﻪ ﮔﺮﺩﻥ ﺗﻮﺳﺖ ،ﺷﺐ ﻭ ﺷﺮﺍﺏ ﻭ ﺷﮕﻔﺘﯽ، ﺷﮑﺎﯾﺘﯽ ﺗﺎﺯﻩ¤ــــ¤ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﺭﯼ ﻧﻔﺲ ﮔﯿﺮﺕ ، ﮐﻪ ﻣﺜﻞ ﻭﺣﺸﺖ ﻣﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺟﺎﻧﻢ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ¤ــــ¤ ﮐﻪ ﺗﺎﺯﻩ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻗﺼﻪ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡ ، ﮐﻪ ﺑﺎ"\\\ﺗﻮ"\\\،"\\\ﺯﻥ"\\\ﺷﺪﻩ ﺍﻡ ، ﺑﺎ ﻫﻮﯾﺘﯽ ﺗﺎﺯﻩ گالری تصاویر سوسا وب تولز


تاریخ: جمعه 12 آبان 1391برچسب:,
ارسال توسط نــاهـــــیــد
گالری تصاویر سوسا وب تولز ﺩﻝ ﻣﻦ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﻮﻋﺎﺩﺕ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ¤ــــ¤ﺑﻪ ﺷﺐ ﺯﻟﻒ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﺗﻮ ﻋﺎﺩﺕ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ¤ــــ¤ﺩﻝ ﻫﺮ ﺟﺎﯾﯽ ﻭ ﺑﯽ ﺗﺎﺏ ﻭ ﻗﺮﺍﺭﻡ ﺍﻧﮕﺎﺭ¤ــــ¤ ﮐﻢ ﮐﻤﮏ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺗﻮ ﻋﺎﺩﺕ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ¤ــــ¤ ﭼﺸﻢ ﻣﻦ ﮐﺎﺵ ﻣﯿﺎﻥ ﺷﺐ ﺧﻮﺩ ﺟﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ¤ــــ¤ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻓﺮﻭﺯﺍﻥ ﺗﻮ ﻋﺎﺩﺕ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ¤ــــ¤ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻟﺒﻢ ، ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﺑﺪ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﯽ¤ــــ¤ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻟﺒﻬﺎﯼ ﻫﻮﺳﺮﺍﻥ ﺗﻮ ﻋﺎﺩﺕ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ¤ــــ¤ ﺍﻭ ﻧﺪﺍﻧﺴﺖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺭﻭﯼ ﻭ ﺩﻝ ﺑﺎﯾﺪ¤ــــ¤ ﺑﻪ ﻏﻢ ﻟﺤﻈﻪ ﯼ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺗﻮ ﻋﺎﺩﺕ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ¤ــــ¤ ﻧﻔﺴﻢ ، ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﺍﯾﻦ ﻋﺸﻖ ﻫﻮﺱ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻓﻘﻂ¤ــــ¤ﺩﻝ ﻣﻦ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﻋﺎﺩﺕ ﻣﯽ کرد گالری تصاویر سوسا وب تولز


تاریخ: جمعه 12 آبان 1391برچسب:,
ارسال توسط نــاهـــــیــد
گالری تصاویر سوسا وب تولز ﺍﻱ ﺁﺷﻨﺎﻱ ﺁﺑﻲ، ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻢ............ﺑﺎ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﻱ ﭘﺎﻛﺖ ﭘﻴﻤﺎﻥ ﻋﺸﻖ ﺑﺴﺘﻢ¤¤ ﺍﺯ ﺭﻭﺯ ﺁﺷﻨﺎﻳﻲ، ﺑﺎ ﻗﻠﺒﻲ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﭘُﺮ........ﺍﺯ ﻫﺮﭼﻪ ﻏﻴﺮﺍﺯﻋﺸﻘﺖ ﺑﺎ ﺟﺎﻥ ﻭ ﺩﻝ ﮔﺴﺴﺘﻢ¤¤ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ، ﻣﻦ ﻧﻬﺎﺩﻡ ﻫﺮ ﮔﺎﻡ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ........ﺑﺎ ﻋﺸﻖ، ﺣﻠﻘﻪ ﺑﺴﺘﻪِ ﮔﺮﺩ ﺗﻮ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺩﺳﺘﻢ¤¤ ﺷﻮﺭ ﻭ ﻧﺸﺎﻁِ ﻋﺸﻘﺖ ﺩﺭ ﺟﺎﻱ ﺟﺎﻱ ﻗﻠﺒﻢ.......ﭼﺸﻤﺎﻥ ﻋﺎﺷﻘﺖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﻣﻲ ﭘﺮﺳﺘﻢ¤¤ ﺯﻳﺒﺎ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺑﻬﺎﺭﻱ، ﺻﺪ ﺑﺎﻍ، ﻏﻨﭽﻪ ﺩﺍﺭﻱ..............ﻣﻦ ﭘﺎﻱ ﺑﺎﻭﺭ ﺗﻮ، ﺗﻜﺮﺍﺭ ﺭﺍ ﺷﻜﺴﺘﻢ¤¤ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﺮﻳﻦ ﺷﻘﺎﻳﻖ، ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺷﺒﻨﻢ ﺻﺒﺢ.........ﻣﻦ ﺗﺎ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺁﺭﺍﻡ ، ﺑﺮ ﮔﻮﻧﻪ ﺍﺕ ﻧﺸﺴﺘﻢ گالری تصاویر سوسا وب تولز


تاریخ: پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:,
ارسال توسط نــاهـــــیــد
گالری تصاویر سوسا وب تولز ﻣﻦ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺩﺭﮔﻴﺮﻡ، ﺑﺎ ﺟﺴﻢ ﻭ ﺑﺎ ﺟﺎﻧﻢ.......ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﺎ ﻳﺎﺩﺕ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻧﻢ¤¤ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺍﺯﻝ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺭﻭﺣﻢ ﺷﺪﻩ ﭘﻴﻮﻧﺪ..............ﻣﻦ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺩﺭ ﻋﺸﻖ ﻣﻲ ﻣﺎﻧﻢ¤¤ ﺷﻌﺮﻡ ﻧﮕﺎﻩ ﺗﻮ، ﻫﺮ ﻭﺍﮊﻩ ﺣﺮﻑ ﺗﻮ...............ﻣﻦ ﻏﻴﺮِ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﺑﻴﺘﻲ ﻧﻤﻲ ﺩﺍﻧﻢ¤¤ ﻳﻚ ﺷﻌﻠﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﺩﻡ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺧﻮﺏ ﻣﻦ.........ﻳﻚ ﺑﺮﻛﻪ ﯼ ﺑﻲ ﻣﺎﻩ، ﻳﻚ ﻣﻮﺝ ﻟﺮﺯﺍﻧﻢ¤¤ ﺑﺎ ﻣﻬﺮ ﺩﺳﺘﺎﻧﺖ ﻓﺼﻠﻲ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺷﻮﺭﻡ.................ﺗﻨﻬﺎ، ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﺑﻲ ﭘﺮﻳﺸﺎﻧﻢ¤¤ ﻣﻲ ﺗﺮﺳﻢ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ، ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻩ ﺗﻮ.............ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻣﻦ ﺣﺘﻲ ﺍﺯﺧﻮﺩ ﮔﺮﻳﺰﺍﻧﻢ¤¤ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﻤﺎﻥ ﺧﻮﺑﻢ، ﻣﻦ ﻋﻜﺴﯽ ﺍﺯ ﺳﺎﻳﻪ.....ﺗﻮ ﻳﻚ ﺟﻬﺎﻥ ﻧﻮﺭﻱ، ﻣﻦ ﺷﻤﻊ ﺑﯽ ﺟﺎﻧﻢ¤¤ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺑﮕﻴﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﻝ ﺷﻮﺭﻩ ﻱ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ.........ﻳﻚ ﺩﻡ ﻛﻨﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﺑﻨﺸﺎﻧﻢ¤¤ ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﺸﻨﺎﺳﻢ.............ﺑﻲ ﻓﺎﺻﻠﻪ ، ﺑﻲ ﻣﺮﺯ، ﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﺑﮕﻨﺠﺎﻧﻢ گالری تصاویر سوسا وب تولز


تاریخ: پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:,
ارسال توسط نــاهـــــیــد
گالری تصاویر سوسا وب تولز ﺩﺭ ﭼﺸﻢ ﺑﻴﻤﺎﺭﻡ، ﺍﻣﺸﺐ ﭼﻪ ﺯﻳﺒﺎﻳﻲ.....................ﻫﺮ ﺳﻮ ﻛﻪ ﻣﻲ ﮔﺮﺩﻡ ﮔﻮﻳﻲ ﻫﻤﺎﻧﺠﺎﻳﻲ¤¤ ﺩﺭ ﺑﺎﻍ ﺫﻫﻨﻢ ﺑﺎﺯ، ﻋﻄــــﺮ ﺗﻮ ﭘﻴﭽﻴـــﺪﻩ........................ﻳﺎﺩ ﺗــﻮ ﺭﻭﻳﺎﻧﺪﻩ ﻫــﺮ ﮔﻮﺷﻪ ﺭﻭﻳـﺎﻳﻲ¤¤ ﺍﻣﺸﺐ ﭼﻪ ﺑﻴﻤﺎﺭﻡ؛ ﺩﺭ ﺗﺎﺏ ﻭ ﺗﺐ ﺟﺴﻤﻢ...............ﻣﺎﻩ ﻭ ﺗﺐ ﻭ ﺭﻭﻳﺖ؛ ﻳﺎﺭﺏ ﭼﻪ ﻏﻮﻏﺎﻳﻲ¤¤ ﺻﺪ ﺧﻮﺷﻪ ﻣﻬﺘﺎﺑﻲ، ﺟﺎﺩﻭﻱ ﭘﺮﻭﻳﻨﻲ.........................ﻟﺒﺨﻨـــﺪ ﺍﻟﻬـﺎﻣﻲ، ﺑﺎﻏﻲ ﺷﻜﻮﻓــﺎﻳﻲ¤¤ ﻭﻗﺘﻴﻜﻪ ﻣﻲ ﺧﻨﺪﻱ ﺑﺎ ﺷﻮﺭﻭ ﺷﻮﻗﺖ ﺑﺎﺯ....................ﻫﻨﮕــﺎﻣﻪ ﺍﻱ ﮔﻮﻳﻲ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺮ ﭘﺎﻳﻲ¤¤ ﺍﻣﺎ ﭼﻮ ﻣﻲ ﺑﻨـﺪﻱ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﻣﺴﺘﺖ ﺭﺍ......................ﻣﻲ ﺍﻓﻜﻨﺪ ﺳــﺎﻳﻪ ﻫﺮ ﮔﻮﺷﻪ ﺗﻨﻬـــﺎﻳﻲ¤¤ ﮔﻮﻳﻲ ﻛﺴـﻲ ﻫـﺮ ﺑﺎﺭ ﺑﺎ ﺭﻓﺘﻨﺖ ﺩﺭ ﻣﻦ.....................ﻣﻲ ﺑﻨــﺪﺩ ﺍﺯ ﺟﺎﻧـﻢ ﺭﺧﺖ ﺷﻜﻴﺒـﺎﻳﻲ¤¤ ﺗﻨﻬــﺎﻱ ﺗﻨﻬﺎﻳـــﻢ ﻭﻗﺘﻲ ﻧﺒﺎﺷﻲ ﺗﻮ،..........................ﺩﺭ ﺍﻭﺝ ﻋﺸﻘﻢ ﺑﺎﺯ، ﻭﻗﺘﻴـﻜﻪ ﻣﻲ ﺁﻳﻲ¤¤ ﺍﻱ ﻛﺎﺵ ﺭﺍﺯﻡ ﺭﺍ ﺍﻓﺸــﺎ ﻛﻨﺪ ﺭﻭﺯﻱ.........................ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺑﻲ ﺗﺎﺑـــﻢ ﺩﺭ ﺍﻭﺝ ﺭﺳـــﻮﺍﻳﻲ؛¤¤ ﻭﻗﺘﻴﻜﻪ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻢ، ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻘﻢ ﻳﻌﻨﻲ؛................ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﻣﻦ ﺟﺎﻳﻲ ﺍﺳﺖ، ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺁﻧﺠﺎﻳﻲ گالری تصاویر سوسا وب تولز


تاریخ: پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:,
ارسال توسط نــاهـــــیــد
گالری تصاویر سوسا وب تولز ﭼﻨﺪ ﺻﺒﺎﺣﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﻡ ﺍﻣﺎ ﺫﺭﺍﺕ ﺗﻨﻢ ﻫﻨﻮﺯ ﺗﺠﺰﯾﻪ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺭﺍﻩ ﻣﯽ ﺭﻭﻡ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﺎﻥ ﺩﺭﺧﻮﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩ ﭼﻮﻥ ﯾﮏ ﺭﻭﺡ ﺳﺮﮔﺮﺩﺍﻥ. ﺩﺭﺳﺖ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﺍﺯ ﮐﯽ ﺁﻏﺎﺯ ﺷﺪ ﺍﯾﻦ ﻓﺼﻞ ﺑﯿﺮﻧﮕﯽ ﺷﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﮐﻪ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﻭ ﺷﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﮐﻪ ﻧﻢ ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ ﻧﭽﮑﯿﺪ ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﭼﺸﻢ ﻭ ﻫﯿﭻ ﺍﺯ ﻧﻤﺎﯾﺶ ﻣﻀﺤﮏ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺧﻨﺪﻩ ﺍﻡ ﻧﮕﺮﻓﺖ ﻭ ﺷﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﮐﻪ ﺑﺎﻭﺭﻡ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺭﻓﺖ. ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻗﻘﻨﻮﺳﯽ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ ﺩﺭ ﻓﺼﻞ ﺗﯿﺮﻩ ﺷﺐ ﻭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻗﻘﻨﻮﺱ ﺭﺍ ﻓﺴﺎﻧﻪ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ. ﺑﺎﻭﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ ﮐﻪ ﻋﻤﺮ ﺁﺫﺭﺧﺶ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ ﮐﻪ ﺍﻧﺸﺎﺀ ﺷﻌﺮﯼ ﺍﺳﺖ ﻧﺜﺮ ﮔﻮﻧﻪ ﻭ ﺷﻌﺮ ﺩﺭﻭﻏﯽ ﺍﺳﺖ ﮔﺎﻩ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﻀﺤﮏ ﻭ ﮔﺎﻩ ﻟﻄﯿﻒ ﻭﺳﺮﺍﺏ ﮔﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺟﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﻧﻤﯽ ﻧﻮ ﺷﺎﻧﺪ. ﭼﻨﺪ ﺻﺒﺎﺣﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﻡ ﺍﻣﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﺫﺭﺍﺕ ﺗﻨﻢ ﺗﺠﺰﯾﻪ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﺳﺖ گالری تصاویر سوسا وب تولز


تاریخ: پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:,
ارسال توسط نــاهـــــیــد
آخرین مطالب